میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

شازده کوچولو آنتوان دوسنت اگزوپری


 

خلبانی به علت نقص فنی هواپیمایش در صحرای بزرگ آفریقا فرود می آید و مشغول تعمیر هواپیما می شود در حالیکه میزان آب همراه او به زحمت کفاف یک هفته را می دهد. روز دوم با صدای یک آدم کوچولو بیدار می شود که از او می خواهد برایش یک گوسفند نقاشی کند... و از اینجا گفتگوی خلبان با شازده کوچولو که از سیاره کوچکی (خرده سیاره ب 612) به زمین آمده بود آغاز می شود و ما سرگذشت این مسافر کوچولو را می خوانیم:

یکی بود یکی نبود , یک شاهزاده کوچولو بود که در سیاره ای که یک خرده از خودش بزرگ تر بود زندگی می کرد و دلش می خواست یک دوست داشته باشد...

شازده کوچولو دوستی نداشت و در کنار کارهایی که برای نظافت و نگهداری سیاره اش باید انجام می داد تنها دلخوشیش نگاه کردن به غروب افتاب بود... او خیلی غمگین بود. از قضا روزی یک گل سرخ از خاک سیاره اش سر بر آورد... گلی زیبا و معطر اما کمی خودخواه... گل با صحبتهاش خیلی زود مایه آزار شازده کوچولو شد و بالاخره یک روز شازده کوچولو دست به مهاجرت زد و سیر و سلوکش رو شروع کرد... اولین خرده سیاره ای که رسید جایی بود که یک شاه زندگی می کرد و به محض دیدن شازده کوچولو اون رو در شمار رعایای خودش به حساب آورد.

نمی دانست که دنیا برای شاهان بسیار ساده شده است و آنها همه مردم را رعیت خود می بینند.

خلاصه بعد از گفتگوهای جالبی که بین این دو نفر رد و بدل شد و درحالیکه شازده کوچولو از رفتار آدم بزرگ ها متعجب شده بود , سفرش رو ادامه داد تا به سیاره دوم که جایگاه مرد خودپسند بود رسید. مرد خودپسند هم با دیدن شازده اون رو در زمره ارادتمندان خودش دید و...

شازده کوچولو در سیاره سوم با مرد میخواره روبرو شد. مردی که می میخورد تا فراموش کنه! چه چیزی رو؟ این که شرمنده است, شرمنده از این که می میخوره!

شازده کوچولو در حالیکه تعجبش از رفتار آدم بزرگ ها هی بیشتر و بیشتر می شد به سیاره چهارم رسید. جایی که مرد تاجر زندگی می کرد کسی که زندگیش رو گذاشته بود برای جمع کردن ثروت! و فقط مشغول جمع زدن تعداد ستاره هاش بود , درحالیکه با ستاره هاش هیچ کاری نمی تونست انجام بده...

شازده کوچولو در سیاره پنجم که خیلی هم کوچیک بود با مردی روبرو شد که بنا به دستور با طلوع خورشید فانوس را خاموش می کرد و با غروب خورشید فانوس را روشن می کرد. اما سیاره اینقدر کوچک بود و سرعت چرخشش اونقدر بالا بود که در هر دقیقه باید یک بار فانوس را روشن و یک بار اونو خاموش می کرد!...

در سیاره ششم که کمی بزرگتر بود پیرمردی بود که کتابهای کلفت کلفت می نوشت! کتاب های جدی که مطالبش هیچ وقت کهنه نمی شه! بنا به توصیه این پیرمرد , شازده کوچولو در سفر هفتم به زمین اومد و... روی زمین با چیزهای مختلفی روبرو می شود اما حرف اصلی را از روباه می شنود. روباه به او فرایند اهلی شدن را یاد می دهد:

 فقط چیزهایی را که اهلی کنی می توانی بشناسی. آدم ها دیگر وقت شناختن هیچ چیز را ندارند. همه‌ی چیزها را ساخته و آماده از فروشنده ها می خرند. ولی چون کسی نیست که دوست بفروشد، آدم ها دیگر دوستی ندارند. تو اگر دوست می خواهی مرا اهلی کن!

و پس از اهلی شدن راز بزرگ را برای شازده کوچولو می گوید:

راز من این است و بسیار ساده است:فقط با چشم دل می توان خوب دید.اصل چیزها از چشم سر پنهان است.شازده کوچولو تکرار کرد تا در خاطرش بماند:
-
اصل چیزها از چشم سر پنهان است.روباه باز گفت:
-
همان مقدار وقتی که برای گلت صرف کرده ای باعث ارزش و اهمیت گلت شده است.شازده کوچولو تکرار کرد تا در خاطرش بماند:
-
همان مقدار وقتی که که برای گلم صرف کرده ام...روباه گفت:
-
آدمها این حقیقت را فراموش کرده اند.اما تو نباید فراموش کنی.تو مسئول همیشگی آن می شوی که اهلیش کرده ای.تو مسئول گل ات هستی...شازده کوچولو تکرار کرد تا در خاطرش بماند:
-
من مسئول گلم هستم.

*****

کتاب نثر شاعرانه و روانی دارد .همچنین روایت به گونه ایست که کودک درون خواننده بیدار می شود و همراه! در این فرایند برای لحظاتی یادمان می آید برخی حقایقی را که دیر زمانی است از خاطرمان رفته است! چنان بزرگ شده ایم و مشغول کارهای جدی! که پاک خودمان را فراموش کرده ایم. زشتی ها یی (بائوباب ها) که زمانی با اندک توجهی می توانستیم آنها را بزداییم اکنون به واسطه همین بی توجهی ها و غرق شدن در زندگی روزمره تبدیل به غول هایی شده اند که دور نیست ما را از درون بترکاند. در میان جمع هستیم و تنهاییم و نمی دانیم چرا تنهاییم.

این کتاب می تواند تلنگری باشد ... پس هر از چندگاهی کمی وقت بگذاریم و دوباره بخوانیمش, باور کنید وقت زیادی نمی گیرد شاید پنجاه و سه دقیقه !

شازده کوچولو گفت : سلام

فروشنده گفت : سلام

این فروشنده صاحب قرص های فرد اعلایی بود که تشنگی را برطرف می کند. هفته ای یک دانه از این قرص ها را می خورند و دیگر احساس نیاز به آشامیدن آب نمی کنند.

شازده کوچولو پرسید : این ها را می فروشی برای چه ؟

فروشنده گفت : برای صرفه جویی در وقت . متخصص ها حسابش را کرده اند . هفته ای پنجاه و سه دقیقه صرفه جویی می شود.

شازده کوچولو گفت : وبا این پنجاه و سه دقیقه چه می کنند ؟

فروشنده گفت : هر کاری که دلشان بخواهد ...

شازده کوچولو با خود گفت : «اگر من پنجاه و سه دقیقه وقت اضافی داشتم آرام آرام به طرف چشمه ای می رفتم ...»

*****

 این اثر به ۱۵۰ زبان مختلف ترجمه شده‌است. مجموع فروش این کتاب به زبان‌های مختلف از هشتاد میلیون نسخه گذشته‌است. در سال 2005 این کتاب به زبان توگال که زبان یکی از اقوام سرخ پوست آمریکای جنوبی است ترجمه شده است که پس از انجیل دومین کتاب ترجمه شده به این زبان می باشد. اما جالب است بدانید که این کتاب تا کنون 16 بار به زبان شیرین فارسی ترجمه شده است که در نوع خود یک رکورد است! معروف ترین ترجمه ها مربوط به مرحوم محمد قاضی, احمد شاملو و ابوالحسن نجفی است. من دو ترجمه آخری را دارم و این بار همانگونه که از بخش های انتخابی مشخص است ترجمه نجفی را خوانده ام که ترجمه خوبی است.(انتشارات نیلوفر ,چاپ پنجم تابستان 1384 به قیمت 1200تومان در 117 صفحه که همینجا یادآوری کنم که کتاب حاوی طرح های زیبایی به قلم خود نویسنده است که لطافت کتاب را دوچندان نموده است) 

یک مطلب هم در ویکی پدیا دیدم خالی از لطف نیست: در این داستان شازده کوچولو از سیارکی به نام ب۶۱۲ می‌آید. سیارکی با این نام در فهرست سیارک‌های کشف شده نیست. در سال ۱۹۹۳ سیارک ۴۶۶۱۰ را Besixdouze نام نهادند که به زبان فرانسه معنی ب۶۱۲ می‌دهد. عدد این سیارک در پایه ۱۶ می‌شود B612.

پی نوشت: کماکان مشغول طبل حلبی هستم و در مترو نیز معرکه سلین را می خوانم و لذا مطلب بعدی درخصوص معرکه می باشد.

پ ن : این کتاب در لیست 1001 کتاب حضور دارد.

پ ن 2: نمره کتاب 3.9 از 5 می‌باشد.

نظرات 24 + ارسال نظر
بانو پنج‌شنبه 20 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:38 ق.ظ http://saburaneh.blogfa.com/

"... اگر به آدم بزرگ‌ها بگویید یک خانه‌ی قشنگ دیدم از آجر قرمز که جلو پنجره‌هاش غرقِ شمعدانی و بامش پر از کبوتر بود محال است بتوانند مجسمش کنند. باید حتماً به‌شان گفت یک خانه‌ی صد میلیون تومنی دیدم تا صداشان بلند بشود که : وای چه قشنگ! ...
... اینجوری‌اند دیگر. نباید ازشان دل‌خور شد. بچه‌ها باید نسبت به آدم بزرگ‌ها گذشت داشته باشند.

شازده کوچولو برای من یک کتاب نبود یک جهان بینی ناب بود یه جور کتاب مقدس .
هر وقت کم میارم میخونمش .
ممنون از انتخابت .

سلام
امیدوارم که هیچوقت کم نیاورید ولی گهگاهی هم این کتاب رو بخونید.

Helen پنج‌شنبه 20 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:22 ب.ظ http://www.mydays-h.blogspot.com

بعد از قسمت توضیح اهلی شدن که روباه اونو می گه، قسمتی که شازده کوچولو با آقای دائم الخمر گفتگو می کنه رو دوست دارم.
خیلی لطیف ئه.

سلام

نیکادل پنج‌شنبه 20 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:02 ب.ظ http://aftabsookhte.blogfa.com/

سلام
دوباره خوندمش اما تا تموم شد دلم می خواست از نو شروعش کنم.

جملاتی که دوست‌تر داشتم :
-آدم وقتی تحت تاثیر شدید رازی قرار گرفت جرات نافرمانی نمی کند.
-چه دیار اسرار آمیزی است دیار اشک.
-چیزی که زیبا باشه بی گفتگو مفید هم هست.
-اگر تو مرا اهلی کنی انگار زندگیم را چراغان کرده باشی.
- اگر آدم گذاشت اهلیش کنند بفهمی نفهمی خودش را به این خطر انداخته که کارش به گریه کردن بکشد.

اون تیکه روباه رو خیلی دوست داشتم اسفند پارسال اون تیکه کتاب رو یه پست گذاشتم با عنوان اگه دلت می خواد منو اهلی کن.
به هرحال مرس خیلی پیشنهاد خوبی بود . کلی امروزمون رو تلطیف کرد.

سلام
بله جملات دوست داشتنی زیاده و ممنون که با نوشتن چند تای دیگه مطلب را کامل تر کردید (این رو خطاب به دوستان دیگر هم که زحمت نوشتن بعضی جملات را می کشند عرض می کنم - ممنون)
خوشحالم از تلطیف

محمدرضا پنج‌شنبه 20 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 05:19 ب.ظ http://mamrizzio3.blogspot.com/

سلام
فکر کنم این کتاب را همه خوانده اند!
راستش نظری ندارم شما خودت همه را گفتی!

سلام
فکر کنم همینطور باشه اینجا خیلی ها خوندن ولی اون بیرون خیلی ها نخوندن! (اون بیرون دنیای غیر مجازی رو می گم)

عاتکه پنج‌شنبه 20 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 06:10 ب.ظ http://leaderofutopia.blogspot.com

عاششققشمم!!!

سلام

درخت ابدی پنج‌شنبه 20 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:51 ب.ظ http://eternaltree.persianblog.ir

سلام.
امروز رفتم ترجمه ی نجفی رو خریدم و مشغول خوندنشم. این کتاب جزو معدود کتاباییه که بلافاصله دوباره خوندمش: اول ترجمه ی قاضی و بعد مال شاملو که دومی تو ذوقم زد. بشارت شما را که ترجمه ی هفدهم هم در راهه، به قلم خاکیانی که به زودی منتشر می شه.
من روباه و میخواره رو خیلی دوست دارم.

سلام
یاد اون جمله حسین یعقوبی افتادم که جایی گفته بود که نمی دونم فلان داستان به 60 زبان ترجمه شده یا نه ولی می دونم که توسط 60 نفر به فارسی ترجمه شده!
آفتابه لگن هفت دست شام و ناهار هیچی!

آی سودا جمعه 21 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:09 ق.ظ http://firstwindow.blogsky.com

کتاب را چندین بار خوندم. و نکاتیش را مشخص کردم.

خواستن خودش بهترین دلیل وجود داشتن هر کسی است

وقتی با انها از یک دوست تازه تان حرف می زنید هیچ وقت ازتان درباره چیزهای اساسی اش نمی پرسند. هیچ وقت نمی پرسند : اهنگ صداش چه طوریه؟...
می پرسند:... پدرش چقدر حقوق می گیره

این قسمت واقعا حقیقت داره.
اول بار که این کتاب را خوندم کسی بهم هدیه داد. اما همون شخص بعدها فهمیدم که زیاد هم به کتاب اهمیتی نمی داده. اما من هر بار دلم می گیره دوباره می خونمش

سلام
امیدوارم که دلتان هیچگاه نگیرد ولی گهگاهی هم این کتاب را بخوانید.
بله اون قسمت هم حقیقت دارد.

برزین جمعه 21 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:26 ق.ظ http://naiestan.blogsky.com

سلام
کتاب شازده کوچولو رو چند وقت پیش به توصیه دوست عزیزی خواندم ، حسرت خوردم که چرا دوران نوجوانی این کتاب را نخوانده بودم .
همه جملاتش تامل انگیز است .
ممنون

سلام
ماهی را هر وقت ...
فواید ماهی هم زیاده و باید توی برنامه غذاییمون بگنجونیمش!

جیران جمعه 21 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 02:14 ق.ظ http://jairanpilehvari.wordpress.com

البته متاسفانه با همه ی عشقی که قلبا و وجودا به شاملو دارم و خواهم داشت ترجمه ی شاملو اصلا خوب نیست از سازده کوچولو..
یگانه ایرادی که به شاملوی عزیزم همیشه داشته ام اینه که چرا بععد از قاضی که بهترین ترجمه رو از شازده کوچولو کرده دوباره ترجمه ش کزد..
شازده کوچولو شاید برای بچه ها باشه ولی لحن کودکانه نداره و لحن کودکانه ای که شاملو بریا شازده کوچولو برگزیده شاید به نظر مخاطب قشنگ تر بیاد ولی اصلا وفادار به متن نبوده و به کل اثر رو متفاوت کرده :(
روح هر دوشون شاد هرچند :)

سلام دوست عزیز
گفتن نقاط ضعف یکی از نشانه های دوستیه , و تملق و ... هم نشانه ای از...
زبان ترجمه شاملو تعمداٌ عامیانه تر شده است ولی ترجمه نجفی شاعرانه تر است و ترجمه قاضی را هم نخواندم ولی خود نجفی جایی می گه که ترجمه قاضی (ترجمه دومش البته) بهترین ترجمه بوده است.
واقعاٌ یاد هر دوشون گرامی
ممنون

رضا جمعه 21 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 08:56 ق.ظ http://shabgardi.blogfa.com/

لذت بردم
به قولی هر چد بار که بخونی قند مکر اس

سلام
موافقم

آی سودا جمعه 21 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:01 ق.ظ http://firstwindow.blogsky.com

به دوست عزیز جیران اشاره کنم که ترجمه شاملو بهترین ترجمه در دست از این کتاب است.
دوستی به دلیل اختلاف با نامزدش به مشاور و روانشناس مراجعه می کردند که آن روان شناس همین کتاب و اتفاقا ترجمه شاملو را به هردو آنها توصیه کرد بود. شاید همین لحن کودکانه باعث بشه تاثیر خاصی را در ذهن مخاطب ایجاد کنه. همون نوشته را با لحن بزرگانه بخوانید. آیا می توان حس لطیف کودکانه را از جای جای کتاب گرفت؟

سلام
من تعلق خاطر ویژه ای به شاملوی عزیز و بزرگ دارم ... اما در مورد این کتاب مطمئناٌ نظرم این نیست که ترجمه شاملو بهترین ترجمه است. دلیل اول و ساده اون اینه که فقط ترجمه شاملو و نجفی را خواندم و از هر دو لذت بردم ولی ترجمه نجفی را بهتر دیدم. اما 14 تا ترجمه دیگر هم هست که من نخوانده ام پس نمی تونم بگم ترجمه نجفی بهترین ترجمه است...
کاربرد صفت تفضیلی" ترین" کمی در عالم واقع مشکل و نشدنی است.

دوما جمعه 21 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:04 ق.ظ http://dooma.blogfa.com/

مرسی از یادآوری مجددت.
زیرا احساس می کردم که بعضی از جاهایش را فراموش کرده بودم و حالا هم فکر می کنم که باید دوباره خواندش.
سپاس، شما هم به جمع همراهان ما پیوستید...

سلام دوستان!
بله باید خواند چندباره

حسین جمعه 21 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:04 ب.ظ http://kimiyaa.blogsky.com

خب شازده کوچولو که نه یک کتاب که یک زنده‌گی‌ست.
من فقط برگردانِ شاملو رو دارم، اون هم همین الان ۵ نسخه در کتاب‌خونه‌م!...
دست و دلم نرفت هیچ وقت که ترچمه های دیگه رو بگیرم. نمی‌دونم چرا!!!!؟ :)
و خب علاوه بر کتاب، نوارِ صوتی‌ش هم هست و گهگاه گوش میدم
همه‌ی بخش‌هاش دل‌نشینه، اما اگه بخام انتخاب کنم بخش گفت و گوی با روباه و اهلی کردن‌ش رو بر‌می‌گزینم.
مرررررررررررررررررررررررررررررررسییییییییی حسین!

سلام حسین جان
بد نیست ترجمه های دیگر را هم نگاهی بیاندازی!! خالی از لطف نیست
شاملو هم خوشحال میشه
مطمئن باش
مخلصیم

فرزانه جمعه 21 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:54 ب.ظ http://www.elhrad.blogsky.com

سلام حالا که به ته دیگ بحث ها رسیده ام یه خاطره می گم .
فکر می کنم 9 یا 10 سالم بود که عضو کتابخانه مدرسه شدم و با خوشحالی کارتم را آوردم خانه نشان دادم . پدرم گفت اگر می تونی شازده کوچولو را بگیر و حتماً بخون .این کتاب را همه باید بخونند.
اما اونجا نداشتند... این بود که خودش برایم خرید . این اولین کتابی بود که یادم می آید بابا برایم خرید . البته کتاب درست و حسابی چقدر خوشحال بودم که از کتابای حسنی و مدل نقاشی و اینا ... نبود.
اون قدیمیه را که دیگر ندارم این که الان دارم و گاهی با پسرم می خوانیمش ترجمه شاملوست . نمی دانم چرا گفتید ترجمه شاملو خوب نیست ! شاید اگر بقیه را ببینم نظرم عوض شود.
فقط خنده دارش اینه که تو متن کتاب من عوض شازده نوشته شهریار کوچولو .

سلام
ته دیگش هم بد نیست...سیب زمینی گذاشتم!
من نگفتم ترجمه شاملو خوب نیست! گفتم ترجمه نجفی ترجمه خوبی است... اما بالاتر در ذیل کامنت دوستان بیشتر توضیح دادم
خنده دار نیست! چون شاملو ابتدا عنوان کتاب را مسافر کوچولو و پرنس را نیز در برخی موارد امیر ترجمه کرد و در چاپهای متاخر تر اون رو به شهریار تبدیل کرد و پس از مرگ شاملو و در چاپهای جدید ناشر راساٌ عنوان کتاب را به شازده تبدیل کرد ولی متن را البته تغییر نداد...

جیران شنبه 22 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:31 ق.ظ http://jairanpilehvari.wordpress.com

بهخوب دوست عزیزی که ترجمهی شاملو رو بهتر دونسته فقط یه چیز می خوام بگم.. و امیدورارم موافق باشه :)
اونم اینه که مثلا ممکنه شاملو حتی اگه الان بخواد یکی از شعرای ناظم حکمت رو ترجمه کنه و یا دوباره بنویسه خیل جاهاشو بهتر بکنه ولی آیا این حق رو داره؟؟؟
مسئله اینه که لحن اصلی کتاب رو خود نویسنده انتخاب می کنه و حقش اینه که مترجم بهش وفادار باشه..
مثلا کتاب زندگی در ژیش رو رومن گاری رو که لیل گلستان ترجمه کرده و دستش هم درد نکنه که دقیقا به لحن نویسنده و نوشته هاش وفادار بوده و یا حتی خداحافظ گری کوژر که سروش حبیبی زحمتش رو کسشیده ولی مثلا یکی از مسایل آثار کلاسیک روسی اینه که بعضا مترجمای خوبی نداشتن و بریا همین خیلی اوقات ممکنه شما وقتی می خونیش نفهمی این چرا یه شاهکار جهانی شده :)
ولی اگر ترجمهی قاضی رو بخونین از شازده کوچولو باور کنین متوجه میشین منظورم چیه :)
اصلا زا همین عنوان کتاب شروع کنیم:
به نظرتون عنوان شازده کوچولو قشنگ تره که قاضی گذاشته یا امیر کوچولو که شاملو انتخاب کرده؟؟
متاسفانه شاملوی عزیز ما لحن عاشقانه و کودکانه ای رو بریا این کتاب انتخاب کرده که اصلا جایی تو داستان نداشته.. هرچند شاید به نظر خوش خوان تر بیاد ولی حقیقت اینه که شازده کوچولو یه کتاب جدیه‌:) ‌:)

سلام
ممنون از پیگیریتان
در مورد کتاب و لحن اصلی کتاب (کلاٌ هر کتابی که ترجمه می شود) حق با شماست... مترجم باید به متن وفادار باشد.
اما در مورد ترجمه شعر کمی باید تامل کرد ...

ققنوس خیس شنبه 22 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:02 ق.ظ

سلام
ممنون از این یادآوری خاطره انگیر ! :-)

سلام

نفیسه شنبه 22 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 02:35 ب.ظ

آخ یعنی من عاشق این کتابم و برای برادرزاده هام با اینکه کوچک اند خریدم و می خونم براشون...

و این قدر این کتاب رو دوست دارم که حتی فرانسویش رو هم خریدم و هر از چند گاهی به سی دی اش گوش می دم و البته می خونمش...

ممنون که مجددا ً یادآوریش کردید.

به خصوص گفتگوش با روباه را و جمله معروف:

در برابر هرکس که او را اهلی می کنی، مسوولی...

سلام
چه خوب که به زبان اصلی می خونید و گوش می دهید
داشتن این عمه های خوب را برای همه نسل های آینده ساز این مرز و بوم آرزو می کنم.

لـــی دوشنبه 22 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:16 ق.ظ

من عاشق این کتابم .. همه فرانسه و هم ترجمه ی احمد شاملو ش رو دارم. تک تک جمله هاش اموزنده ست و من بخصوص اون قسمت آشنایی شازده کوچولو با اون روباه رو خیلی دوست دارم.

سلام
خوش به حالتون که می تونید به زبان اصلی بخونید
حسودیم شد

مهرداد دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:59 ق.ظ


وقتی دورو برم رو نگاه میکردم و خودمو که ۴ تا کتاب خوندم به نظر خودم خیلی کتابخون میومدم.
اومدم اینجا . ببین چه خبره.....
چقدر عقبم من!

سلام دوست عزیز
اول این که خوش آمدید
ما هم تلاش می کنیم رو به جلو حرکتی بکنیم...
اما بعد:
این که احساستون موجب ترغیب به کتابخوانی بشود خیلی خوب است. اما باید بگویم به واقع نسبت به 99 درصد جامعه خیلی هم جلو هستید
باز هم ببینیمتان
خوش باشید

آنتی ابسورد پنج‌شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:49 ب.ظ

درود بر حسین عزیز!
بالاخره تونستم این کتاب رو بخرم و بخونم.جالبه که از سال 82 این کتاب رو دیدم امّا نخونده بودمش!
متاسفانه گاهی اینطوری پیش میاد که اثر به این مهمی رو یا به دلیل پشت گوش انداختن یا دلایل دیگه نمی تونیم بخونیم!
بهرحال داستان رو با ترجمه ی مرحوم شاملو به تازگی خوندم و در اولین فرصت اومدم اینجا جستجو کردم ببینم نقدی ازش داری یا نه که خوشبختانه داشتی.خوندم و دیدم درخت ابدی گفته ترجمه ی شاملو زده تو ذوقش! واقعن اینطوره که درخت میگه؟
ممنون رفیق عزیز

سلام
به به مهران عزیز
همین طوره ...گاهی از این اتفاقات می افته و زیاد هم میافته...نگران نباش...
والللا ما دو تاش رو داشتیم (شاملو و نجفی) منتها الان که کامنت رو می جوابم هیچکدام دم دست نیست (اسباب کشی و اینا) ولی تا اونجایی که خاطرم هست ترجمه نجفی وفادار تر به متن بود...حالا باید برم کامنتدونی اون زمان ببینم چی صحبت شده بود
ببین ترجمه قاضی رو هم گیر بیار بخون و بیا به ما هم بگو تا فصل الخطاب این قضیه حداقل برای من باشد
ممنون

مامان جعفری پنج‌شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 04:01 ق.ظ

سلام کارلووس عزیز من ترجمه قاضی رو خوندم خوبه ترجمه نجفی رو دارم ولی نخوندم ولی چشم بسته میگم خوبه شاملو هم شاعر خوبی بود خدا رحمتش کنه.

سلام رفیق
جالبه که چند وقت پیش یکی از دوستان این کتاب را از من خواست ولی وقتی به کتابخانه‌ام مراجعه کردم هیچکدام از ترجمه‌ها نبود!! واقعاً برای کتابخانه باید دوربین مداربسته کار گذاشت.

مامان جعفری پنج‌شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 02:37 ب.ظ

شاید کاره از ما بهترون باشه.شنیدم خیلی به کتاب وکتاب خون ها علاقه دارن.مخصوصن از نوع کارلووسش...

از کی شنیدید!؟
ما که به خیال دوستان، کتابخون محسوب می‌شویم، کارلوس هم که هستیم ولی ندیدیمشون تا حالا

مامان جعفری جمعه 28 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 01:58 ق.ظ

از کسی نشنیدم پسر جون خودم یکی از اونها هستم خیلی هم با من تو جواب نرو کار میدی دست خودت من اگه بیام سراغت براحتی دست از سرت بر نمیدارم

جا زدم

مارسی شنبه 30 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 09:35 ب.ظ

شازده ک رو تو ۹۰ دقیقه خوندم.خیلی گفتن حتما بخونش.تو که میخونس چرا اینو نخوندی.از نظر من خیلی معمولی بود. پ ن ۱ : برنده یا بازنده.مهم اینه که بهترین خودت باشی. پ ن ۲ : بیمار شدم.برام دعا کنید.جدی میگم. پ ن ۳ : نمره ی من به کتاب ۳۰۴

سلام
بخشی از احساس معمولوی بودن در نتیجه اصرار دیگران حاصل می شود.
پ ن 1: تلاش کردن خیلی خوبه.
پ ن 2: امیدوارم هرچه زودتر بهبود پیدا کنی.
پ ن 3: نمره‌ی خوبیه.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد