میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

پیشنهاد بیشرمانه!

در زمینه کتاب و کتاب خوانی دو مشکل از میان مشکلات قابل توجه است:

1- اقبال کم مردم به مسئله کتابخوانی

2- تیراژ پایین کتاب و به دنبال آن سوددهی پایین فعالین این حوزه

این دو مشکل بر روی هم اثر می گذارند. وقتی اقبال به کتاب کم باشد کتابهای خوب کمتر چاپ می شود و وقتی کتاب خوب در بازار نباشد اقبال مردمی کمتر می شود. ناشرین به جای سرمایه گذاری روی کتابهای خوب دنبال سرمایه گذاری روی کتاب های بفروش می روند. اینگونه می شود که ده جور کتاب قورت دادن قورباغه و بیست بار روش جابجا کردن پنیر وارد بازار می شود البته در جای خود قابل بحث است که نه قورباغه ای قورت داده می شود و نه کسی هست که از جابجا شدن پنیرش ناراحت نشود! در حوزه رمان هم تا نویسنده ای گل می کند و اسمش در می رود ناشرین و مترجمین به قول حافظ از شش جهت هجوم می آورند و حکایت همچنان مکرر می شود...

برای توجه دادن مردم به کتاب البته مثنوی ها سروده شده, عللش کاویده شده و راه حل ها نیز چاپیده شده است! عجالتاً یکی از ریشه های کلفت قضیه در عدم احساس نیاز مردم به مطالعه است. البته علتی که بیشتر بین مردم رایج است گرانی کتاب است و در مراتب پس از آن نبود کتاب خوب یا مناسب ...

برای آشنا کردن مردم با منافع کتاب خوانی با توجه به شناختی که از جامعه بعضاً حاصل می شود شاید به ذهن برسد از باب عبارت "مفت باشه کلفت باشه" اگر وارد شویم شاید به سرمنزل مقصود اندکی نزدیک شویم. در این مسیر کتابخانه ها تاسیس شده است که برخی واقعاً قابل توجه است اما به نظرم چندان کارگر نبوده است. (علیرغم اینکه از نظر من قیمت کتاب چندان گران نیست اما وجود همین کتابخانه ها هم به نظرم علت گرانی کتاب را به بهانه تبدیل می کند... همین تعداد کم کتابخانه ها هم کفایت دارد!)...

برخی معتقدند که گروهی از تحصیل کردگان که به منافع مطالعه واقفند صرفاً به دلیل بی حالی به سراغ این امر نمی روند! و اگر لقمه را حاضر و آماده جلوی ایشان آماده کنی , می جوند! و چند بار که لقمه گرفتید مزاجشان به کار می افتد و ... لذا به نظر می رسد کتاب الکترونیکی شاید در این قضیه موثر باشد چرا که هم در دسترس است هم رایگان است و ... شاید تجربه فیلم بینان حرفه ای هم موید این راه حل باشد (فارغ از اینکه فیلم دانلود شده کماکان فیلم است اما کتاب نه! مگر این که پرینت شود که البته هزینه گزافی دارد). اما از طرف دیگر برخی مواقع این راه حل ها در کوتاه مدت باعث ضرر و زیان دست اندرکاران صنعت نشر و نویسندگان و مترجمان می شود. البته اگر مطمئن باشیم که در بلند مدت این راه جواب می دهد می توان اغماض نمود و به همین سودهای ناشی از یارانه کاغذ و ...! بسنده نمود.

و اما چند مسئله:

1- وقتی کتابی در بازار نایاب است و شما طلبه آن باشید چه می کنید؟ الف) از دوستی امانت می گیریم  ب) از کتابخانه امانت می گیریم  ج) اگر به صورت الکترونیکی موجود باشد از این طریق می خوانیم  د) از بازار سیاه با قیمت های نجومی تهیه می کنیم  ه) منتظر می شویم تجدید چاپ شود. و) آن را افست می نماییم.

2- وقتی کتابی در بازار موجود است اما قیمت گزافی دارد چه می کنید؟ الف) از دوستی امانت می گیریم  ب) از کتابخانه امانت می گیریم  ج) اگر به صورت الکترونیکی موجود باشد از این طریق می خوانیم  د) با صرفه جویی و هر جان کندنی باشد آن را می خریم  ه) در دست دوم فروشی ها شانس خود را امتحان می کنیم.

3- وقتی کتابی در بازار موجود است و قیمت آن هم برایمان اهمیتی ندارد ( توان خریدن داریم) اما به هر دلیلی مایل به خریدن نیستیم, برای خواندن آن: الف) از دوستی امانت می گیریم  ب) از کتابخانه امانت می گیریم  ج) اگر به صورت الکترونیکی موجود باشد از این طریق می خوانیم  د) کمی صبر می کنیم تا تمایلمان برای خواندن آن کتاب زایل گردد!

حالا غرض:

برخی از این جوابها و راه ها شاید به نظر غیر اخلاقی بیاید... نظر شما چیست؟ (مثل فیلم روی پرده که سی دی اش بیرون پخش می شود)...

اگر ما بخواهیم برای برخی کتاب ها (به خصوص کتاب های نایاب یا کتاب های نسبتاً گران!و...) یک سیستم امانت دهی راه بیاندازیم این کار آیا شدنی است؟ آیا اخلاقی است؟ میزان مشارکت و استقبال چگونه خواهد بود؟ پیشنهاد؟

اما در مورد کتاب خوانی در ایام عید:در تعطیلات عید چندتا کتاب بخوانیم؟ ...نه؟ نخوانیم؟ در پست بعدی در این خصوص بیشتر صحبت می کنیم. یکی دو روزه می خوام در مورد آئورا بنویسم نه فرصت می شود و نه ...البته زمین هم کج است! باور کنید! الان اواسط مرشد و مارگریتا هستم.

پ.ن: می دونم تیتر ارتباط چندانی با نوشته ندارد!

نظرات 22 + ارسال نظر
ندا دوشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 02:35 ب.ظ http://secondwindow.blogsky.com

سلام
فکر می کنم اینترنت دشمن کتاب و کتاب خوانی شده و کلا این صنعت را داره به قهقرا می بره. نمی دونم . ولی احساس می کنم در گذشته که اینترنتی نبود کامپیوتر هم یک کالای لوکس و تجملی به حساب می اومد مردم بیشتر طالب کتاب و مجله بودند. الان دیگه هر کودکی هم یک لب تاب داره.

۱) چه کتابی باشه و چقدر بهش احتیاج داشته باشم. اگر درسی باشه که به هر طریقی شده ، حتی اگر کتاب استاد را بگیرم و کپی کنم به دستش می ارم. در این مورد بگم که خوره خرید کتابم. و فقط کافیه استاد دهان باز کند و اسم کتابی بیاورد و حتی اگر کتاب کمکی باشد و منبع اصلی نباشد یا که بعد مدتی اصلا حذف شود و استاد پشیمان شود من ان کتاب را در کتاب خانه خود خواهم داشت. اما در مورد کتابهای داستان و ... بی خیالش می شم.

۲) قیمت گزاف هم می خرم. هیچ چیز برام مهمتر از خرید کتاب نیست. حاضرم از خیلی خریدهایی که معمولا خانمها دنبالش هستند بگذرم اما کتاب را می خرم. البته دوران لیسانس اگر گیرم می اومد دست دوم یا امانتی را ترجیح می دادم. اما الان فکر کنم یکم موندم رفته بالا

۳) اگر تمایلی برای خریدن نداریم دیگه چه دردیه که بخوایم تهیه اش کنیم؟

در مورد امانت دادن کتاب همین قدر بگم که اگرچه امانت گیرنده خوبی بودم و در حفظ کتاب نهایت دقت را می کنم اما هروقت کتابی را امانت دادم جنازه اش هم به دستم نرسید. کتاب امانت دادن مساوی دور انداختن و نابود کردن کتابه. بعدش باید بری التماس کنی که کتاب را بهت برگردونند و اخرش هم اگر به دستت رسید معلوم نیست به چه کیفیتی بهت برگردونند.

تیترت ارتباطی نداشت.
ایام عید هم من باید روی ۵ تا شرکت کار کنم ببینم کدومشون رنک بهتری در بورس دارند و ارزش سهامشون بهتره.
درگیر شدم دیگه

راستی من عاشق کتاب نو و جدید هستم. یک بوی خوبی میده. بوی کاغذش را دوست دارم.

سلام
شاید رقابت با اینترنت باعث بشه که آثار بهتری خلق بشود...ولی خوب در کل موافقم که اینترنت رقیبی خطرناک است.
کتاب درسی هم شد کتاب!!! پس شما طرفدار کتاب های جدی هستید؟
بعضی ها بدشون نمیاد کتابی را بدون خریدن داشته باشند یا بخونند.
بله درسته امانت دادن کتاب این مشکل را دارد.
نتیجه بررسیتون رو بگید شاید ما هم به جای کتاب خریدن رفتیم سراغ سرمایه گذاری

NiiiiiZ دوشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 02:44 ب.ظ http://taktaazi.blogfa.com

۱) الف اگر نشد جیم
۲) ایضن و احیانن در نهایت ه
۳) کمی صبر می کنیم که شاید تمایلمان بیاید بخریم
هیچ هم غیر اخلاقی نیست. در راستای اشاعه ی فرهنگ کتابخانی هر حرکتی مجاز است! ( از سخنان گهربار نیییییز علیهاالسلام!)
اون برنامه ی جا گذاشتن کتاب رو در موردش شنیدین؟ که هر کی هر چی رو خوند همون جا جا بذاره که بعدی برداره بخونه؟
البته من انقدر شدید نمی تونم از کتابام دل بکنم ولی در شرایط خاص حاضرم به دوستام قرضشون بدم.(گفتم شرایط خاص!)

سلام
1- به نظرتان اگر کتابی در بازار موجود باشد و ما امکان خریدش را هم داریم اگر برویم و الکترونیکی اش را تهیه کنیم به اشاعه کتابخوانی کمک کرده ایم؟ شاید اگر همه اینگونه عمل کنند روزی برسد که کسانی فقط از روی علاقه و تفنن کتاب بنویسند و ترجمه کنند و آن وقت کتاب خوبی در دسترس هیچ کس نخواهد بود...
2- من هم ه را می پسندم اما دست دوم فروش ها خیلی طماع شده اند (برخی هاشان)!
3- گزینه بسیار خوبی را برای اضافه شدن نوشتید.
اون برنامه جا گذاشتن به درد اینجا نمی خوره! قبلاً در موردش یه جایی نوشتم...مشتری پرو پاقرص کتابها رفتگران شهرداری خواهند بود و کتاب هایی که سر راه خواهند گذاشت البته فقط به درد همونجا خواهد خورد!
شرایط خاص را کمی باز کنید!!

طوفانی دوشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 04:45 ب.ظ http://farvak.persianblog.ir

سلام. به نظرم کسی که کتاب‌خوانه به قیمتش و نایاب بودنش فکر نمی‌کنه. کسایی رو می‌شناسم که خوره‌ی کتابن. کسایی هم که قیمت رو بهانه می کنن قطعا کتاب‌خوان نیستن. در مورد امانت دادن هم تجربه‌ی شخصیم ثابت کرده کاری بس اشتباهه. عید هم که خب فرصته برای جبران عقب ماندنمان از تازه‌های روز.البته اگه بشه...

سلام
موافقم با بخشیش... نایاب بودن البته محل فکره! وقتی کتابی موجود نباشد فکرمان را حسابی مشغول می کند... همین سفر به انتهای شب نمونه اش من امانت گرفتم و خیلی ها نتوانستند پیدایش کنند... حالا به نظرتان اگر این را افست کنم اخلاقی است؟

فرانک دوشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 04:58 ب.ظ http://bestbooks.blogfa.com

جواب همه سوال ها کتاب خانه است واسه من

تو عید خیلی خوبه کتاب بخونیم البته اگه فرصت بشه :دی توی سال های قبل یادمه برخی مجلات به سراغ نویسندگان منتقدان و مترجمان خوب کشور می رفتند و ازشون برای مطالعات عیدپیش نهاد مب گرفتند اگه امسال هم باشه جالبه اگه دیدم لینک می ذارم براتون

سلام
شما البته کتابخانه باز قهاری هستید.
حالا همین کار رو در پست بعدی خودمان خواهیم کرد!

ققنوس خیس دوشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 05:14 ب.ظ

جسارته برادر ... روم به دیوار ! گلاب هم به روی خودم اصلن ! چقد تو این پست به واژه ی کلفت علاقه مند شدی !! ;))
من کتابی را که دوست داشته باشم ، به همان اندازه هم دوست دارم که بخرمش ! اصلن از کتاب خریدن خوشم می یاد !! وقتی از کتابخونه می گیری و پس می دی زیاد جالب نیست ...
البته مشکل جای نگهداری هم که همیشه هست !! وگرنه ما که مشکل مالی نداریم

سلام پولدار خیس عزیز!


یک بار بیشتر نگفتم که! با همون یه بار میزان علاقه ام مشخص شد؟
من هم با خرید کتاب حال می کنم مثل برخی بانوان در خرید ...
من هم همین مشکل را دارم کتاب از محمدرضا گرفتم اصلاً دلم نمیاد پس بدم!!!! (به نظرتان اخلاقیه؟!!!!)
چه جالب من هم مشکل مالی ندارم و مشکل جا دارم چه تفاهمی!! فکر کنم از همینجا متوجه میزان علاقه من شدی البته روم به دیوار

نعیمه دوشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 06:40 ب.ظ http://n1350.wordpress.com/

به قول خودت این مسئله به قدری بزرگ و پیچیده است که نمی شود در یک پست و دو پست به واکاوی آن پرداخت.
و اما پاسخ های من به سه سوال شما
وقتی کتابی رو بخواهم آن را می خرم برایم مهم نیست چقدر برایش پول می دهم چون کتاب تنهای چیزی است که در مورد بهای آن فکر نمی کنم. اگر خیلی گران باشد مهم نیست از خرج های دیگر می زنم

سلام
چه خوب و چه عالی
حالا به نظرتان افست کردن یا الکترونیکی کردن کتاب اخلاقی هست یا نه؟ (یاب یا نایاب هر دو)

درخت ابدی سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:42 ق.ظ http://etrenaltree.persianblog.ir

سلام بر میله بدون پرچم.
یکی از بزرگ‌ترین مشکلات من کمبود جاست. بنا بر این، تا جایی که بتونم در مقابل وسوسه‌ی خرید مقاومت می‌کنم و گاهی شکستم مذبوحانه‌س.
من کتاب‌ها رو حداقل به سه دسته تقسیم می‌کنم: 1. اونایی که باید داشت، مث کتب مرجع؛ 2. اونایی که فقط باید خوند؛ 3. اونایی که هم باید داشت و هم باید خوند.
با ای.بوک موافقم، به خاطر صرفه‌جویی مکانی‌ش، ولی زیاد به خوندن ترغیب نمی‌کنه.
با عضو کتاب‌خونه شدن به شدت موافقم، ولی زمانش اجازه‌ی استفاده نمی‌ده. بیش‌تر به اداره شبیهه. محدودیت هم کم نداره، وگرنه بهترین راه حله.
امانت دادن هم کاملا بستگی به مراقبت طرف مقابل داره و البته، اعتماد.
من تا مجبور نشم کتاب افستی نمی‌خرم.

سلام درخت جان
کمبود جا رو نگو که هلاکم...یک عکس باید از وضعیت کتابخانه هایم بیاندازم !
من که اصلاً نمی تونم ای بوک بخونم (خوشبختانه یا متاسفانه)
کتابخانه هم به کار ما که سر کاریم نمیاد! (بهانه است جدی نگیرید!)

نیکادل سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:58 ق.ظ http://aftabsookhte.blogfa.com

سلام بر میله عزیز
آقا هزار ماشاالله چقدر تند تند پست میذارین، من واقعاً نمیرسم بیام پست ها رو بخونم و هی جا می مونم. من فقط کتابهایی رو که برام اهمیتی ندارن اگه کسی داشته باشه قرض می گیرم. مشکل جا که درد مشترکه! ما بعد از عید قرار یکی از دو اتاقمون رو مدل کندوی زنبورها از بالا تا پایین قفسه بندی کنیم بلکه فرجی حاصل بشه!
من هنوز خرمگس رو تموم نکردم. وقتی تموم شد واسه پست خرمگس نظر میذارم. اما شاید یه تلاشی بکنم روی مرشد و مارگاریتا همراه بشه ام. فکر میکنی مرشد و ... رو دوست داشته باشم؟ دیگه فکر کنم سلیقه ام رو میدونی.
به نظر من برای سیستم امانتدهی باید اول یه بانک اطلاعاتی از کتابای که داریم تشکیل بدیم. بقیه اش رو خودت بگو والله من که نمی تونم کل سیستم رو طراحی و اجرا کنم
5 روز اول عید که بنده تا گردن توی دید و بازدید قبیله ای غرقم شماها رو نمی دونم. البته امسال بعد از 5سال دارم خودم رو توی این تله میندازم. چندسال یک بار دیدن کل فک و فامیل با ربط و بی ربط بدک نیست.

سلام
بابا چهار پنج روز گذشته بود !!
من اگر اهمیت داشته باشه و خودم نتونم گیرش بیارم قرض می گیرم.
من علاوه بر کتابخانه ام کل یکی از کمد دیواری ها رو قفسه بندی کردم! ولی باز هم...
هنوز به وسط مرشد نرسیدم... بگذار تا خرمگس رو تموم کنی ببینم به کجا می رسم هنوز نمی تونم بگم قطعاً خوشت میاد چون هنوز به قطعیت نرسیدم در مورد خودم...زوده!
خسته نباشید اما بانک اطلاعاتی برای شروع پیشنهاد خوبیه...می تونید در تعطیلات عید لیست کتاب های موجود در خانه تان را لیست کنید (البته با طبقه بندی) و در قالب یک فایل برای من ارسال کنید! یا در یک پست جداگانه من فراخوان بگذارم شما اون فایل ها رو کامنت بگذارید...یعدش خودش کم کم راه میفته دیگه!
من هم که علیرغم پیری کوچیک همه فامیل هستم!! به همچنین...

ققنوس خیس سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:38 ق.ظ

میله این دیگه چه بود که به جان ما انداختی اش ؟ این لامصب که کتاب نیست !! دیوانه ام کرده ! این کتاب که هر صفحه اش آدم را مات می کند ! این کتاب که پیش نمی رود آقا ! شب هم که انتها ندارد ....

سلام
ببین من چه کشیدم!!
حالا که وارد شدی و کار دیگری نمی شه کرد سعی کن لذتشو ببری

طوفانی سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:00 ق.ظ http://farvak.persianblog.ir

سلام دوباره.
اگه کتابی که می‌خوام داشته باشم و بخونمش اونقدر نایاب باشه که به هیچ وجه نشه پیداش کرد بله در آن صورت موافق افست کردنشم و جز این موافق نیستم چون این کار به نفع صنعت نشر نیست.( البته به نظرم در این مورد با آقای آذزنگ صحبت کنید بد نیست)

سلام دوباره بر شما دوست عزیز
خوب پس مجوزش صادر شد (من هم دقیقاً به همین خاطر اسم پست را پیشنهاد بیشرمانه گذاشتم!) البته یکی دو سال صبر می کنم اگه پیدا نکردم افستش می کنم...
ایشون را کجا پیدا کنم؟ در لیست دوستانتان که نیست...

NiiiiiZ سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:19 ب.ظ http://taktaazi.blogfa.com

نه نشد!! ببینین ما گفتیم الف اگر نشد جیم! قرار شد اگه کتابی نایاب بود یا گرون بود و پوستمون رو کند سراغ اون راه حل بریم.
چشمامونو که از سر راه نیاوردیم یه ضرب بدوزیم به این صفحه لعنتی. همین جوری به قدر کافی نمره اش به صورت تصاعدی در حال بالا رفتنه.
و البته اگه قرار بر الکترونیکی خوندن بشه-خیلی رایج- اون وقت مثل بقیه چیزا واسش قوانین کپی رایت و چفت و بست و این چیزا هم پیش میاد.
راه های پول در آوردن بر پول در آورها هرگز بسته نمی شه.

شرایط خاص هم خیلی برنامه داره. یه ضرب المثل نمی دونم کجایی می گه احمق کسیه که به کس دیگه کتاب قرض بده- از اون احمقتر کسیه که کتابی رو که قرض گرفته پس بده!! البته من به این شدت برخورد نمی کنم. کتابهای پرستیدنیم رو به کسی نمی دم و اگه بدم قیدشو می زنم. به همین دلیل قانع کننده اصولن تا هر جام که بتونم کتابایی رو که قرض می گیرم پس نمی دم. مگراین که بدونم طرف خیلی کتاب داره و اگه پس ندم از بقیه شون بی نصیب می مونم!!!!
البته اعترافات سختی کردم! باشد که خدا بر ما آسان گیرد!!

سلام
آره می دونم منتها خواستم نظرت رو بدونم که اگر کتابی موجود بود این کار اخلاقیه یا نه...
اینجا چنان قانونی سرنوشتی بهتر از قانون های دیگه نخواهد داشت!
خوب الحمدلله که من کتاب زیاد دارم!!!
آمین

نوشینه سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:08 ب.ظ

مهمتریم مشکل من هم جاست . کتابها زا درو دیوا ر خونه بالا میرن : روان شناسی حقوق بعد از این هم مهندسی شیمی اینها درسی هاش . بعدکتب ادبی و داستان و فصلنامه و ...
مدتی یه کتاب نمی خرم باید بعضی ها رو اهدا کنم به کتابخونه تا جا باز بشه . کتابخانه شهر ما کتابهای داستانی به روز نداره . ای بوک را هم نمی ژسندم .
مشکل اصلی گران بودن نیست بلکه در دسترس نبودن کتابهای خوب و مورد ژسند مردم است .چرا فهمیه رحیمی بیست بار تجدید چاپ می شود ؟
اینترنت هم کلی از وقتی که را که قبلا کتاب می خواندم گرفته . چاره ای نیست ؟

سلام
چه راه حل خوبی برای باز کردن جا... ممنون و آفرین
درسته در شهرستانها این مشکل هم وجود دارد و در عوض برخی کتاب ها که اینجا نایاب میشه شاید اونجاها پیدا بشه!
در مورد ف ر به خاطر اینه که مخاطب دارد! کاش لااقل مخاطبینش بعد از یه مدت کمی رشد می کردند و در همین مدل مطالعه نمی ماندند...
چاره که هست ...من اینترنت را فقط سر کار وصل می شم! از محل کار که خارج می شوم خیلی خیلی به ندرت میام اینترنت... (البته این راه چاره فقط به درد خودم می خوره!! می دونم )

لیلی سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:35 ب.ظ http://lilymoslemi.blogfa.com/

من با ندا مخالفم... افرادی که از اینترنت برای مطالعه می کنند اصلا کتابخوان حرفه ای نیستن وگرنه افراد کتابخوان همیشه ترجیحشون بر اینه که کتاب رو بخرند برای خودشون داشته باشن و با لذت هر چه تمام تر ماژیک مالی کنند من اگه کتابی رو گیر نیارم خوب به راههای غیر قانونی برای تهیه کتاب دست می زنم و اگر گرون باشه آپلود می کنم بقیه هم استفاده کنن مثل جریان اون سی دی میکائیل شهرستانی که اپلود کردیم حالشو بردیم و کلی فحش خوردیم ولی خوب اخه یعنی چی یه سی دی ۶۰۰۰ تومان؟ این سیستم امانت دهی رو هم ما با بچه های چوک راه انداختیم اصلا استقبال نشد ... بهمن اینکارو کرد می دونی چرا چون هیچ کس اعتماد نمی کرد کتابشو بده دست به دست بچرخه اخر سر هم هاپولی بشه ... بقیه اش رو فردا ادامه میدم...

سلام
فکر کنم منظور ندا کاربردهای اینترنت است که رقیبی برای کتاب است نه کتاب الکترونیک....
اما بحث گرون بودن: قبول دارید که این یک امر کاملاً نسبیه؟ اگر ما به وسع مالی مردم نگاه کنیم نمی توانیم محدوده ای را مشخص کنیم که در آن محدوده بگوییم این کتاب گران است یا ارزان...خوب چه باید کرد؟ فکر کنم به میزان زحمتی که برای یک کتاب (صوتی یا نوشتاری و...) کشیده می شود باید نگاه کرد (یا مثل بنزین به قیمتهای جهانی نگاه کنیم!) چند پاراگراف را امتحان کنید (من امتحان کرده ام! می دانم چقدر سخت است) می بینید که 6000 تومان قیمت زیادی نیست تازه به سوراخ های فراوانی که در چرخه تولید و عرضه آن است هم توجه کنید مطمئن باشید که سود چندانی عایدشان نمی شود.
...
تا فردا
ممنون

هادی سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:52 ب.ظ http://playtime.blogsky.com

آقا ما از اول تا اون آخر خوندیم و منتظر پیشنهاد بی شرمانت بودیم اما آخرش فهمیدیم که تیترش بی ربط بوده..
خوب کاری نمی کنیا،مثل همون کاری که این سینماییها می کنن مثلاً فیلم رو تبلیغ میکنن هی میگن با نقش آفرینی گلزار بعدش صداش در میاد که یکجا گلزار زنگ خونه رو میزنه اما کسی در خونه رو باز نمیکنه..
چی کامنتی دادم من!!

سلام
بی ربط بی ربط هم نبود! همین افست کردن یا راهکارهای دیگر منظورم بود!... به هر حال شب عید است و باید به فکر مشتری جمع کردن باشیم

ققنوس خیس چهارشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:00 ق.ظ

از اون نظری که گفتی واقعن دارم حالشو می برم ... تازه شم یه بارکی آستین کوتاه هم می پوشم شبا :)) و می رم فوتبال ....
راستی حالا این Indecent Proposal رو دیدی یا نه ؟

سلام
جای ما رو هم خالی کن از همه نظر
آهان دیدم بله... بابا فارسی می نوشتی هنگ کردم!!

طوفانی چهارشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:32 ب.ظ http://farvak.persianblog.ir

سلام. متاسفانه شماره‌ای از ایشان ندارم

سلام

طبیب چه چهارشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:11 ب.ظ http://tabibcheh.mihanblog.com/

سلام بر جناب میله
منم هم همین جوری یه حرکتی کردم!

راجع به این پست که کلا: جانا سخن از زبان می گویی !

بعدشم وقتی کتابی تو بازار نیست راهی به جز امانت گرفتن نمی مونه .....خیلی هم اخلاقیه

فقط اگه بشه یه پیک هم توسیستمتون استخدام کنین که کتابایی رو که می خواییم امانت بگیریم اینترنتی بگیم و بیاره مشکل برخی از انسانهای معلوم الحال تنبل هم حل می شه
بعدشم برای اینکه ماهم کم نیاریم باید بگم که: اصلا مشکل مالی نداریم ها! فقط نمی دونم چرا اخیرا برای کتاب های درسی مان هم به پیسی خوردیم

سلام حکیم جان
نه حرکت خوبی بود!
این پیکی که گفتی حقوقش چقدره؟ اگه بصرفه خودم کارمو عوض می کنم میشم پیک کتاب
تعداد اون انسانهای معلوم الحال کم نیست! از یارانه ها استفاده کن فعلاً بهداً خدا کریم است.

کلاغ شورشی۲ چهارشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:32 ب.ظ http://www.kalagheshoureshi2.blogfa.com

درود بزرگوار.
هماره دست روی نقطه ای می گذاری که لغزان است.
نه می شود با آن مخالفت کرد و نه اگر بحثی هست می شود بر آن تاخت.
اما ...
فقط تحسین.
زحمتت نیست لینک مرا تغییر بده.آن یکی را زدند.

سلام برادر
نه چه زحمتی من دیگه عادت کردم امیدوارم همینطور که وبلاگ هوا می کنی مشکلات را هم هوا کنی

فانی چهارشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:09 ب.ظ http://newmidwife.persianblog.ir

سلام.خودرو که خودش می روید استاد!شما چه می کنید اونجا پس؟!کتاب می خوانید یحتمل!

سلام
چرخاندن چرخ های صنعت کم کاری نیست خواهر!! فکر می کنید میشه هم چرخ ها را بچرخانیم و هم کتاب بخوانیم؟ نه نمیشه تنها کاری که می شود همزمان با چرخاندن انجام داد وبلاگ نویسی است!!

سفینه ی غزل پنج‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 02:26 ق.ظ http://safineyeghazal.persianblog.ir

سلام
ماشالا دوستان خیلی جامع و کامل گفتنی ها رو گفتن .
افست کردن وقتی راهی باقی نباشد خیلی هم بیشرمانه نیست!(پیشنهاد بی شرمانه منو بیش تر یاد رابرت ردفورد میندازه)
ضمنا گفتی کتابخانه کتابخانه ی مجلس رو برای کسانی که تحقیق می کنن پیشنهاد می کنم. سختگیری های
بی مورد کتابخانه ملی رو نداره و نسبتا کامل هم هست.
امانت دادن...از یه استاد شناخته شده ی ادبیات که دوست پدرمه یه کتاب امانت گرفته بودم که گم شده! هر شب دارم کابوسشو می بینم...

سلام
البته هنوز همه راه ها را نرفته ام ولی خوب دارم نزدیک میشم...یک دوستی دارم که با مهدی غبرایی رفیقه اگه نتونستم از اون ناحیه گیر بیارم لااقل اجازه افست را می گیرم!
درسته ولی بعضی ها یاد دمی مور میفتند
کتابخانه ها یه کم راه دست من و اکثر دوستان نیستند...
استادان ادبیات تجربه این جور امانت دادن را زیاد دارند نگران نباش! اینو با اطمینان می گما

داستان تکراری شنبه 21 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 03:35 ق.ظ http://baharakmv2.blogfa.com

من اگر به کسی کتاب بدم آنقدر روی مخش الاکلنگ سوار یمیکنم که بره نوشو بخره بیاره. امانت دادن کتاب برای وقتیه که یا :
1- طرف داره از گرسنگی میمیره.
2- کتاب تو بازار موجود نیست
3- طرف قول بده که بره اصل کتاب رو بخره.
4- ندارد.

سلام

ای ول

بیـــگانـــــه پنج‌شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:30 ق.ظ http://hepta.blogsky.com

زیبا

ممنون

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد