میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

مهمانی ناهار سامرست موام

 

این داستان صوتی از نویسنده انگلیسی سامرست موام است که علاوه بر رمان و نمایشنامه در زمینه داستان کوتاه شهرتی خاص دارد. در مورد زندگینامه ویلیام سامرست موام  می توانید به اینجا هم مراجعه نمایید.

منبع این داستان که توسط خانم ارغوان غوث ترجمه شده است ,هم نشریه کیان , شماره 48 (مرداد و شهریور سال 1378) است.

 

فایل صوتی 

 

پ ن 1: مطلب بعدی مطابق وعده قبلی عروسک فرنگی پدس خواهد بود و بعد هم من گنجشک نیستم مستور... تاخیر به خاطر مسافرت در روزهای تعطیل بود.

پ ن 2: شوخی را دیگه از فردا شروع می کنم یا از پس فردا...

پ ن 3: این هم یک جمله قصار از موام : عشق واقعی عشق یک طرفه است بدون هیچ چشم داشت و پاداشی.

پ ن 4: در زمان گوش دادن به فایل چند مورد هست که حالت جویدگی دارد که کار دستگاه ضبط کننده است... همه اجناس تقلبی شده است... اه (به فتح الف)  

پ ن 5: درنگ هم به روز شده است.

مرگ در آند ماریو بارگاس یوسا


 

شهر قابیل با خون آدمی بنا شد نه خون ورزا و بز . (ویلیام بلیک , شبح هابیل)

من هیچ فکری توی کله مردم نمی اندازم کارم این است که فکرهای توی کله شان را بیرون بیارم و وادارمشان به آن ها نگاه کنند

***

گروهبان لیتوما و معاونش کارنیو در یک پاسگاه پلیس در منطقه کوهستانی آند در کشور پرو مامور ایجاد نظم و امنیت هستند. منطقه کوچکی که در آن سرخپوست ها و بومی های محلی و کارگرهای کارگاه احداث جاده در آن زندگی می کنند و طبیعتی سخت و خشن دارد. مردمی که کار زیادی انجام می دهند و درآمد کمی دارند و تنها تفریح و سرگرمی آنان حضور در میخانه محل است. محیطی دلهره آور با آب و هوای عجیب و غریبش که آدم هایش نیز همانند طبیعتش شده اند.

در ابتدای داستان خبر گم شدن یکی از کارگرها به پاسگاه می رسد و این فرد , سومین نفری است که طی سه هفته اخیر بدون هیچ ردی ناپدید شده اند و گروهبان به سبب وظیفه اش و البته مسئولیت پذیری بالایی که دارد پیگیر این ماجراست...

اولین مظنون, با توجه به شرایط سیاسی اجتماعی منطقه گروه تروریستی راه درخشان (سندریست ها که یک گروه چریکی مارکسیست هستند) است. گروهی که به صورت مسلحانه در کوهستان های آند مشغول مبارزه با دولت فاسد است... و همینطور که داستان گام به گام جلو می رود حیرت خواننده از ظرفیت آدمی! بیشتر می شود. نویسنده نیز تکه هایی که بعضاً ابتدا بی ربط به نظر می رسد را در کنار هم قرار می دهد و با هنرمندی آنها را به یکدیگر متصل می نماید...


*** 

از این نویسنده پرویی که جایزه نوبل را در سال 2010 از آن خود کرده است دو کتاب در لیست 1001 کتاب موجود است که سور بز یکی از آنهاست که به فارسی ترجمه شده است. کتاب حاضر در سال 1993 (با نام لیتوما در کوهستان آند) منتشر شده است و در ایران با ترجمه عبدالله کوثری توسط انتشارات آگه به بازار عرضه شده است. (مشخصات کتاب من: چاپ چهارم 1388 با تیراژ 2200 نسخه در 322 صفحه و با قیمت 6000 تومان)

*

پ ن 1: می خواستم در مورد عشق هم بنویسم که دیدم هم جا نیست و هم همه استادند... اما در داستان یکی از زمین های سفت (البته برای پا گذاشتن نه برای چیز دیگر که در مثل آمده است!) مقوله عشق است.

پ ن 2: پست های بعدی به ترتیب در مورد "عروسک فرنگی" دسس پدس و "من گنجشک نیستم" مستور خواهد بود.

پ ن 3: مطابق آرای دوستان کتاب بعدی شوخی کوندرا خواهد بود که از فردا شروع خواهم کرد.

پ ن 4: تاریخ خوانی و وبلاگش فراموش نشود.

پ ن 5: این صحنه وفای به عهد دیونسیو در داستان از ذهنم پاک نمی شود! یعنی در این حد!!

پ ن 6: نمره کتاب از نگاه من 4.4 از 5 است. (در سایت آمازون 4 و در گودریدز 3.7)

 

  ادامه مطلب ...

وقایع درونیه(2) : تبریک

آگهی تبریک

خاک وجود ما را از آب دیده گل کن

ویران سرای دل را گاه عمارت آمد

همکاران گرامی در مرکز احساسات

انتصاب شایسته شما را که یقیناً در ذیل توجهات خاصه یگانه منجی عالم بدنیت به وقوع پیوسته است را تبریک عرض نموده و موفقیت شما را در این آزمون فطیر آرزومندیم.

ماچ (مجراهای اشکی چشم)

***

کشتیبان را سیاستی دگر آمد

هم بدنی های عزیز در مرکز احساسات

از این که اداره امور بدن در ید باکفایت شما درآمده است بر خود می بالیم و صمیمانه تبریک عرض می نماییم. امید است که در سایه مدیریت شما روال امور در مجرای صحیح خود قرار گیرد.

قدر مجموعه گل مرغ سحر داند و بس

که نه هر کو ورقی خواند معانی دانست

فست (فدراسیون سلول های تناسلی)

در باز هکتور هیومانرو

نویسنده اسکاتلندی هکتور هیومانرو (1916-1870) با نام مستعار ساکی به خاطر داستانهای کوتاه کمدی- تراژیک و نیز بخه خاطر زیبایی و شیوایی زبان داستانهایش مشهور است. به قول منتقدی بهره داستانهای او از حقیقت تا بدان حد است که جذاب باشد و نه آنقدر که مایه ملال شود. او نام مستعار ساکی را که همان ساقی است از رباعیات خیام گرفت. "در باز" معروف ترین داستان کوتاه ساکی است.

این داستان با ترجمه هومن پناهنده در نشریه کیان شماره 54 (مهر و آبان 1379) منتشر شده است.  

.

فایل صوتی

وقایع درونیه (۱): استعفا

از : ستاد سلول های مغزی (واحد تعقل)

به: مجمع عمومی سلول های بدن

موضوع: استعفا

با سلام

احتراماً باستحضار کلیه عزیزان می رساند که این ستاد در پی تشکیل جلسات متعدد به این نتیجه رسیده است که توانایی راهبری امور در شرایط خطیر فعلی را ندارد و به خصوص قادر به رفع نیازهای بعضاً به حق برخی قسمت های مختلف که در ماه های اخیر در قالب بیانیه و اعتراض و ابستراکسیون و... به اطلاع همگان رسیده است, نمی باشد. لذا بنا بر عهدی که بر اساس قانون با شما عزیزان در هنگام قبول مسئولیت بسته شده است به موجب این استعفانامه مسئولیت راهبری و اداره امور را از خود ساقط می نماید.

بدیهی است مطابق قانون تا زمان تشکیل مجمع و انتخاب مسئول آینده , اداره امور بر عهده مرکز احساسات خواهد بود. امیدواریم که در انجام این مسئولیت با همکاری شما عزیزان موفق باشند.

از این که در این چند سال ما را تحمل نمودید متشکریم.

وفا و عهد نکو باشد ار بیاموزی 

وگرنه هر که تو بینی ستمگری داند