میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

خاک بکر ایوان تورگنیف




جمعی از جوانان انقلابی روس در دهه 1870 میلادی... جوانانی که از طبقه دهقانان و کارگران نیستند اما دل در گرو تغییر نظام ناعادلانه اشرافی دارند و ایمان دارند که به زودی انقلاب رخ خواهد داد و نظام فاسد روسیه تزاری فرو خواهد ریخت. این جوانان روشنفکر به دنبال عمل هستند و حاضرند به موقعیت خود پشت پا بزنند و به میان طبقات فرودست بروند و حتا جان خود را به خطر بیاندازند و فدا کنند.

"نژدانف" دانشجویی است در سن پترزبورگ که هم قلم خوبی دارد و هم خوب بحث می کند و فعالیت سازمانی هم دارد و در مرکز حلقه کوچکی از جوانان انقلابی است که البته از مسکو رهبری و هدایت می شوند. نژدانف فرزند نامشروع یک اشرافزاده است که مقرری سالانه مناسبی هم به ارث برده است. او در پی آگهی کاریابی که به روزنامه داده است جهت تعلیم به فرزند یکی از اشراف سرشناس(سیپیاگین) به ملک او می رود و در آنجا با مارینا (خواهرزاده سیپیاگین) آشنا می شود. آن دو ضمن این که به هم علاقمند می شوند, هر دو آرزومند انقلاب قریب الوقوع سوسیالیستی و شرکت در آن می باشند. پس تصمیم می گیرند که...

هجوی بر انقلابیگری رمانتیک

از نگاه من, داستان یک هجویه بر حرکات کور عده ای جوان پاکباخته و آرمانگراست و تعجب می کنم که در برخی جاها (مقدمه ناشر و مترجم و نوشته های فضای مجازی) تلاش شده است این قضیه کمرنگ شود و بیشتر به پیش بینی انقلاب در آینده تاکید شود و یا علل شکست ها را در ضعف شخصیت مثلن نژدانف و امثالهم جستجو کنند تا احیانن به گوشه قبای انقلاب برنخورد! در این مورد در ادامه مطلب بیشتر خواهم نوشت. اما سرنوشت تک تک شخصیت ها و وضعیت مسخره ای که در اثر عمل زودرس این افراد شکل می گیرد گویای آن است که این اثر هجویست بر این حرکات.

البته طبیعی است که نویسنده, نظام حاکم را نیز نفی می کند اما راه درست مبارزه را در میانه روی و منش یکی از شخصیت های داستان به نام سالومین می داند که به آن هم در ادامه مطلب اشاره خواهم کرد.

***

ایوان تورگنیف زندگینامه جالبی دارد. از این نویسنده 5 اثر در لیست 1001 کتابی که قبل از مرگ می بایست خواند حضور دارد که خاک بکر یکی از آنهاست (چهار اثر دیگر: پدران و پسران , سیلابهای بهاری , king lear of the steppes , در آستانه فردا یا قبل از ماجرا). خاک بکر را آقای عبدالرحمن رزندی ترجمه و انتشارات امیرکبیر منتشر نموده است (چاپ اول مربوط به سال 1349 می باشد).

...

پ ن: مشخصات کتاب من؛ چاپ سوم 1378 , 466 صفحه , تیراژ 2000 نسخه

  ادامه مطلب ...

زنگ انشاء

آقای محجوب از آشنایان قدیمی ماست. آشنا که چه عرض کنم تقریبن عضوی از خانواده ماست. خاطره ای به یادم نمی آید که به نوعی اقا یدالله، همین اقای محجوب، در آن حضور نداشته باشد. تقریبن توی تمام عکس های خانوادگی ما رد پای ایشان دیده می شود. نپرسید چه نسبتی با هم داریم یا پای ایشان چه زمانی به خانواده ما باز شد که واقعن جوابی برای این سوال ندارم. حتا پدر من که در پاسخ به هیچ سوالی در نمی ماند و برای هر موضوعی، تاکید می کنم هر موضوعی، اسبش زین است و آماده تاختن، برای این پرسش جواب قانع کننده ای ندارد. البته نه این که پدرم در این مورد حرفی نزند، نه! اتفاقن شروع می کند به تعریف تاریخ از زمان پیشدادیان تا به الان...البته یادم هست که تا چند سال قبل از زمان مادها شروع می کرد که به دلایلی که کاملن به بعضی حرف های آقای محجوب مربوط بود، مبداء تحلیلش را برد چند قرن عقب تر. من و خواهر برادرام حواسمان هست که این سوال نه از طرف خودمان و نه از طرف مهمانان غافل مان در حضور پدرم مطرح نشود...خب حق بدهید که تحمل بار سنگین چند هزار سال خیلی سخت است بخصوص که به اندازه این سریال های کره ای که پدرم عاشق آنهاست تکراری باشد.

ما به حضور آقا یدالله داخل خانه مان عادت کرده ایم، حضورش هم مثل برخی حضورها بی بو و بی خاصیت نیست؛ مادرم مطابق سلیقه ایشان غذا می پزد، آبجی فرشته مطابق سلیقه ایشان لباس می پوشد و دانشگاه می رود، پدرم مطابق نظر ایشان برنامه های تلویزیون را تنظیم کرده است و داداش محسنم هنوزم بابت تردپاپی از دست آقا یدالله دلخور است.پاپی سوم آخرین سگمان بود که همین آقای محجوب توصیه کرد بیخیالش شویم. البته ایشان برای عملیاتی کردن توصیه هایش به قول بابازرگم مبسوط الید است.

باید اعتراف کنم که برای نوشتن انشاء این هفته به ذهنم رسید که از ایشان کمک بگیرم چون هیچکس مثل ایشان نمی تواند در مورد اقتصاد خانواده و مشارکت اعضا نظر بدهد، این را به خاطر اشرافی که به دخل و خرج ما دارد می گویم. شاید باورتان نشود که پدرم اول ماهیانه او را می دهد و بعد سهم مادرم را و من هم که طبیعتن ته صف اگر چیزی ماند دریافت می کنم و البته بیشتر با نطق های پدر در مورد صرفه جویی و خاطرات کودکی و روزنامه فروشیش مواجه می شوم.اما وقتی موضوع را مطرح کردم، مستقیم به چشمانم خیره شد و گفت: دخترم من می توانم برایت بنویسم اما برای نوشتن درخصوص این موضوع من باید داخل خانه شما سرک بکشم که این اصلن کار پسندیده ای نیست!

من شیفته این حجب و حیای آقای محجوبم. آقا یدالله محجوب.

شکست در کوئینتا استانیسلاو لم


فضانورد جوانی به نام پارویس با سفینه باربری اش در یکی از بندرگاه های فضایی بر روی سیاره تایتان (از قمرهای زحل) فرود می آید. فعالیت های گسترده ای بر روی این سیاره در حال انجام است. قبل از فرود ظاهرن چند نفر از کسانی که در این ناحیه از فضا مشغول کار هستند داخل یک گودال ناپدید شده اند و آخرین آنها خلبان معروفی به نام پیرکس است که از قضا استاد پارویس نیز بوده است. پارویس تصمیم می گیرد به جستجوی استادش داخل گودال برود...

در ادامه خواهیم دید که در یک سفینه غول پیکر که ظاهرن از مدت ها قبل ساخت آن در تایتان شروع شده بود، گروهی از فضانوردان آماده حرکت به سمت سیاره کوئینتا از کهکشان بتا هستند که با توجه به مدارک به دست آمده دارای حیات و تمدن هوشمندی است...

داستان پیرامون این ماموریت و برخورد با موجودات زنده دیگر در گوشه ای از این فضای لایتناهی است و نویسنده تلاش نموده است تا مسائل مرتبط با این موضوع را بکاود که در ادامه مطلب به این موضوع خواهم پرداخت. در یک کلام به نظرم رسید آن بازه زمان-مکانی مورد نیاز برای درک متقابل من و این کتاب و ایجاد رابطه مناسب، نه الان و نه در آینده قابل دستیابی نیست. شاید جایی در گذشته این "روزنه تماس" وجود داشته است...شاید!...این قضیه روزنه تماس اصطلاح بسیار جالبی بود که از امهات این داستان است و البته نقطه درخشان این کتاب که در ادامه مطلب به آن خواهم پرداخت.

***

استانیسلاو لم نویسنده لهستانی داستانهای علمی تخیلی است که از معروفترین داستانهایش می توان سولاریس را نام برد که هم در لیست 1001 کتاب حضور دارد و هم دارای دو سه نسخه سینمایی و تلویزیونی است.

این کتاب توسط آقای پیمان اسماعیلیان ترجمه شده و انتشارات جوانه رشد آن را منتشر نموده است. (مشخصات کتاب من: چاپ اول، سال 1382 ، تیراژ 2200 نسخه ، 408 صفحه ، 2900 تومان)

  

ادامه مطلب ...

از انتصاب خیری ندیدم!

از میان گزینه های زیر به یک مورد رای بدهید... تقریبن رجاء واثق دارم که این بار به خواندن یک کتاب فوق العاده نائل می شوم!

1-      خاک بکر           ایوان تورگنیف

2-      صحرای تاتارها   دینو بوتزاتی

3-      فتح پلاسان      امیل زولا

4-      گهواره گربه      کورت وونه گات

5-      مون بزرگ         آلن فورنیه

 

 

غریبه ها در قطار پاتریشیا های اسمیت

"گای  دانیل هاینس" جوانی است که در رشته معماری جزء شاخص هاست و مسیر پیشرفت خوب و مطمئنی برای آینده نزدیک او در آمریکای نیمه اول قرن بیستم قابل تصور است. او ازدواج ناموفقی داشته است و مدتی است که از همسرش جدا زندگی می کند. همسر او میریام از مرد دیگری باردار است و حالا می خواهد رسماً طلاق بگیرند. گای قصد دارد پس از طلاق با دختری به نام "آن" ازدواج کند. در ابتدای داستان گای سوار بر قطار در حال بازگشت به زادگاه خود و محل سکونت همسرش است. او نگران است که آیا میریام به راحتی تن به طلاق می دهد یا با توجه به خلق و خویش تا حد ممکن او را آزار می دهد و یا تلکه می کند. در قطار او با مرد جوانی به نام "چارلز برونو" برخورد می کند. برونو کمی روان پریش است, داستانهای جنایی زیاد می خواند و چون از پدرش متنفر است مدام در حال کشیدن نقشه قتل اوست. در برخورد با گای و حرفهایی که رد و بدل می شود نقشه عجیبی به ذهنش می رسد و پیشنهاد می کند تا او همسر گای را به قتل برساند و در عوض گای, پدرش را بکشد و بدین ترتیب با توجه به این که هیچکدام انگیزه ای برای این قتل ها ندارند, عمراً توسط پلیس ردیابی شوند و همچنین آنهایی که انگیزه دارند در زمان قتل شاهد های محکمی خواهند داشت. گای با توجه به خصوصیاتش نه تنها این نقشه را جدی نمی گیرد بلکه از برونو هم متنفر می شود. اما برونو شیفته نقشه خودش می شود و ...

(ادامه مطلب کوتاه است و یک سوال هم دارد)

***

پاتریشیا های اسمیت جنایی نویس آمریکایی است که از او یک کتاب با عنوان آقای ریپلی زیرک (یا با استعداد) در لیست 1001 کتاب حضور دارد و بر اساس داستانهایش فیلم هایی ساخته شده است که از جمله آنها همین کتاب است که هیچکاک بر اساس آن فیلم بیگانگان در ترن را ساخته است. این کتاب اولین اثر خانم های اسمیت است.

این کتاب دو بار به فارسی ترجمه شده است؛ در سال 1380 توسط سعید کمالی دهقان و در سال 1381 توسط محمدحسن سجودی.

مشخصات کتاب من: ترجمه محمدحسن سجودی , انتشارات فرهنگ کاوش, بهار 1381, تیراژ 2200 نسخه, 347 صفحه, 2400 تومان  ادامه مطلب ...