ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 |
تا بحث گهواره گربه و موضوع علم و اخلاق گرم است یک داستان کوتاه از پریمو لوی نویسنده و شیمیدان ایتالیایی به صورت صوتی در اینجا می آورم. این داستان را با ترجمه خانم مژده دقیقی از نشریه مرحومه کیان شماره 39 (منتشر شده در سال 1376) انتخاب کرده ام. در آن شماره کیان یک مصاحبه هم با نویسنده آمده است که در اینجا می توانید این مصاحبه را بخوانید.(اگر باز نشد اینجا)
این داستان بعدها به همراه چند داستان کوتاه دیگر در مجموعه ای با نام "معامله پرسود و داستان های دیگر" به ترجمه ایشان و توسط انتشارات نیلوفر منتشر شده است.
***
پ ن 1: مطلب بعدی درخصوص کتاب سترگ "جنگ آخرزمان" نویسنده "بزرگ ماریو بارگاس یوسا" خواهد بود.
پ ن 2: مطابق آرای انتخابات قبلی کتاب بعدی "کنستانسیا" اثر "کارلوس فوئنتس" خواهد بود. انتخابات بعدی نزدیک است!
راستی نوشته بودی چرا؟
فوبیا را می گویم
چرایش برای خودم خیلی معلوم است
و اگر یک روز بتوانم دوباره بنویسم، زندگی ام را بنویسم، حتی از تابستان پارسال تا همین الانش هم کفایت می کند، می فهمی چرا از سفر می ترسم.
سلام
اون سوال "چرا؟" به فوبیا بر نمی گشت...راوی یک نوشته (خاطره یا داستان یا حتا پست وبلاگی و...) در ابتدای نوشته گزاره ای می نویسد و بر اساس آن ادامه می دهد، چنانچه خواننده از چرایی آن گزاره ابتدایی بپرسد کمی بدسلیقگی است
چرا؟ باز می گشت به سوالی که همراه با بوی الکل مطرح شده بود...
سلام
جنگ آخرزمان نبود،البته تاجایی که یادم میادازنویسنده اش هم تاحالا کتابی نخوانده ام ...امیدوارم گیرش بیارم وبخونم
درموردداستان صوتی هم ممنون دانلودبشه صدای شما وگوش ماجماعت مخاطب به داستان خواهدپیوست
سلام
آه...نبود!!!؟؟ کتابفروشی یا کتابخانه؟
واقعن امیدوارم بیابید این کتاب را
......
داستان بیشتر از بیست دقیقه است و فک من را پیاده کرد اما به شنیدنش می ارزد
سلام و عرض ادب
24 مین شماره ماهنامه ادبی سیولیشه به روزست
منتظر نقد و نظر سازنده شما هستیم
سلام
در اولین فرصت خواهم آمد.
هارمونی ِ صدا و داستان !! دقیقا حس ِ سودجویی رو القا میکرد
داستان چندان کوتاه نبود .. باید حس خستگی بر سودجویی تان غلبه کرده باشد احیانا ..
سلام
یعنی دقیقن اون حس رو انتقال نداد!؟
بله...داستان که طولانی باشد فک آدم خسته می شود و دهان خشک و...
....
اینجا هم مثل گهواره گربه دانشمندان چیزی را اختراع کرده بودند که به کاربردهایش چندان نیندیشیده بودند...مثل بمب اتم...
کتاب صوتی خیلی خوب بود ،ممنون
سلام
ممنون از وقتی که گذاشتید.
کتاب یوسا یافت شد؟
خیلی خوب بود
دوست داشتم
ممنونم
سلام
ممنون که وقت گذاشتید.
سلام,آقا ما خیلی دوست داریم و همیشه وبلاگ رو دنبال میکنیم,خواستم بدونی
سلام
اینجور دانستنی ها را مدام باید شنید
ممنون
سلام
کتاب یوساتوی کتابخانه نبود
روزهای آینده کتابفروشی هارودنبالش میگردم
سلام
عجب کتابخانه هایی داریم ما
این کتاب به دلایلی که خواهم گفت از واجبات است...
سلام
عالی
سلام
این یک تشویق بی طرفانه است
بالله ک چنین است!
:)))
سلام
آیکون انتخابی برای من قابل شناسایی نیست لذا به یاد بچگی ها: آیینه
سلام.
داستان علمی-تخیلی عجیبی بود و اخلاقگرایی شرکت سازنده قابل تحسین.
خسته نباشی بابت نقلش. نفسبر بود.
گفتوگوی خیلی خوبی بود و تجربهای بیهمتا.
بخش مربوط به اولویت معنویت شاهکار بود. مو نمیزد. قضیهی تقابل مقررات و بینظمی هم بین فاشیسم و نازیسم عالیه. شاید به خاطر همین تفاوته که اهل فوتبال ایرانی بیشتر به ایتالیا تمایل دارن، نه آلمان. بیشتر دنبال شور و هیجانن، نه نظم و منطق که آلمان خیلی داره. میشه گفت گرایش به وجه ایتالیایی همیشه چربیده.
لورنزو و مولر رو هم دوست داشتم.
کاش "جدول تناوبی" ترجمه میشد، هرچند تا اطلاع ثانوی امکانش نیست.
سلام
ارزش نفس گذاشتن و خواندنش رو داشت.
ممنون که شما هم وقت گذاشتید برای شنیدنش و ممنون که همه لینک ها رو هم پیگیری کردید. واقعن گفتگوی خوبی بود و حیفم آمد نیاورمش...کیان نشریه خوبی بود. باهوش بود.
...
من بعد از این گفتگو با خودم گفتم شانس آوردیم زیاد اهل قانون و مقررات و رعایتش نیستیم!!
البته چیزای دیگه ای هم گفتم چون گفتگو گرچه کوتاه است اما مطالب مهم و وسیعی دارد.
لورنزو و مولر و اون زنه که توی میلان بود و چندتای دیگه که اسمشون اومد همه و همه ما رو کنجکاو کردند به دیدن جدول تناوبی...حیفه نخونیمش هرچند جزء 1001 کتاب نیستش! سه تا کتاب داره توی اون لیست که اونا هم ترجمه نشده...
خیلی مسحره بود...
نمی دونم شاید من نفهمیدم
سلام
اگه قرار باشه همه از یه چیز خوششون بیاد دنیای مسخره ای میشد!
توضیحات و مطلب گهواره گربه کمکی نکرد؟ در فهمیدنش.
داستان خوبی بود، من به اینجور داستان ها می گویم " داستان جفنگ " البته بیشتر راست قصه های کوتاه پلیسی است؛ انجایی که قاتل با دقت نقشه می کشد، تمام جوانب قتل را بررسی می کند و کلا مو لای درز برنامه اش نمى رود، ان وقت در اخرین لحظه یه اتفاق جزیی مضحک همه چیز را به هم می ریزد.
این قصه هن همان طور بود. کمپانی چنان با خود شیفتگی محض درگیر جزییات اختراع است که بدیهی ترین موضوع را از یاد می برد.
اینجور ایده ها ی داستانی را دوست دارم.
باورم نمی شد که موقع خانه تکانی هم بشود اینطوری با یک ایده درگیر شد.
این خانه تکانی اگر همین طور ادامه یابد ، می توانم تمام داستان ها را بشنوم!!!
سلام
ممنون که گوش دادید و خوب هم گوش دادید. معلوم است که خانه تکانی را دارید به نحو احسن و به روش های جدید انجام می دهید
تجربیاتتان را در اختیار دیگران هم بگذارید در این زمینه
این داستان را با توجه به نزدیکی مفهومی اش با پست کناریش یعنی کتاب وونه گات انتخاب کردم...کتاب گهواره گربه...که اونجا هم تم داستان به زعم من چنین چیزی بود.
ممنون
سلام
چه جالب
من هنوز خیلی لحظات از زندگیم حسرت ساعت برنارد رو میخورم و میسوزم از نداشتنش
این که دیگه هیچی
من بودم اول از روی خودم یکی کپی میزدم
کتاب صوتی خیلی سخت بود نه .... چرخه ی تولیدش متوقف شده ؟
سلام
جالب بود... من ساعت برنارد را گمونم یکی دوبار دیدم! قاعدتاً شما خیلی جوانتر از من هستید. بله متوقف کردن زمان گاهی چقدر مفید است
اما کاری که میکردید بسیارجالب است حساب کن اون موقع من دو تا خواننده خوب ماهوری داشتم
توقف چرخه تولید کتاب صوتی به برجام ربطی ندارد! ولی فلسفهاش ممکن است مرتبط باشد... مثلاً بگویم که چرخیدن آن را متوقف کردم تا چرخهای دیگر بچرخند!!
خارج از شوخی علل آن این موارد است:
1- گاهی مستمعین صاحبسخن را به سکوت وامیدارند
2- کمبود داستان کوتاه مناسب جهت صوتی شدن.
بند اول که الان به باقی مطالب سرایت کرده است. دیروز با چندتن از دوستان نزدیک صحبت میکردم دیدم همگی به بلندی مطالب اعتراض دارند. خُب قطعن این موجب خواهد شد تلاش کنم کوتاهتر بنویسم. گمانم حوصلهی میانگین آدمهای اهل مطالعه جامعه ما نهایتاً 500 کلمه باشد.
به هیچ وجه و به هیچ وجه و به هیچ وجه و به هیچ وجه موافق خلاصه تر بودن نوشته هاتون نیستم
اگه کسی بخواد کمتر بخواند خوب فقط بخشی از مطالب را بخوند اما اگه کمتر بنویسید امثال من چه کنن .... گاهی یا بهتر بگم اکثرا بر این عقیده ام که مطلبی که برای یک کتاب نوشته اید بیانگر تمام زوایای کتاب نبوده
انقدر مطالبتون مفید و روان و همراه باطنزه که اصلا خواننده خسته نمیشه
خواهش میکنم به سکوت واداشته نشید
خوب فلسفه ی بیربطی هم نبوده دیگران بچرخوانند البته کتاب صوتی زیاده اما سلیقه و صدا مدنظرم بود
تحت هر شرایطی قدردان زحمات شما هستم
سلام
ممنون رفیق از دلگرمیای که میدهید.
خودم هم اولاً دوست دارم هرچی برداشت کردم بنویسم و ثانیاً دوست دارم و نیاز دارم طوری بنویسم که اگر خودم بعد از گذشت زمان بخواهم دوباره در فضای آن داستان قرار بگیرم با خواندن مطلبم این اتفاق بیافتد. و ثالثاً چون خودم قبل از وبلاگنویسی وقتی کتابی میخواندم و سوالاتی برایم به وجود میآمد و در همین فضای مجازی میچرخیدم و گاه جوابی به دست میآوردم دوست دارم طوری بنویسم که به کار چنین خوانندگانی بیاید.
..........
در مورد کتاب صوتی هم مطمئن باشید که به مجرد یافتن داستان مناسب حتماً خواهم خواند.
ممنون