میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

سه نفر در برف – اریش کستنر

مقدمه اول: عمده شهرت اریش کستنر (1899-1974) نویسنده و شاعر آلمانی، در زمینه ادبیات نوجوان یا نوجوانانه است و به همین خاطر مدال هانس کریستین آندرسن را هم در سال 1960 دریافت کرده است. معروف‌ترین اثر او «امیل و کارآگاهان» است؛ نوجوانی که با قطار از شهرستان به پایتخت می‌رود و در راه، تمام پولش به سرقت می‌رود و در مقصد به کمک همسن‌وسالانش برای یافتن سارق تلاش می‌کنند و... در این اثر دوستی صاف و صادق کودکان با یکدیگر و اعتماد و همکاری بین آنها بیشتر از هر چیز دیگر به چشم می‌خورد. دنیای قشنگ کودکانه. همه‌ی شخصیت‌های داستان «سه نفر در برف» بزرگسال هستند اما چندان دور از آن فضای قشنگ نیست.

مقدمه دوم: چند روز قبل در یکی از گروه‌های دوستانه، یکی از دوستانی که مدتی در روسیه کار و زندگی کرده برای یکی از دوستان غرب‌نشین استدلال می‌کرد که ذهنیت شما در مورد روسیه و پوتین به واسطه تبلیغات رسانه‌های غربی شکل گرفته است و قضاوت درستی ندارید و بلافاصله مدعی شد که اساساً در غرب دموکراسی وجود ندارد! و روسیه‌ای که مدعی دموکراسی نیست اوضاعش در این زمینه بهتر است. در این میان فحش به یک سری نیروهای فعال در داخل که در سه دهه اخیر بارها و بارها به رندان رفته‌اند از زبانش نمی‌افتاد چرا که یکی از آنها در مطلبی از کتاب ترول‌های پوتین یاد کرده بود! و با همه این احوالات خود را مخالف نظام هم می‌دانست و خلاصه اینکه در جمیع جهات سوژه عجیب و غریبی بود و از تک و تا هم نمی‌افتاد. چه شد در این مقدمه یاد ایشان افتادم؟! بعد از مقدمه اول از اینکه کتابهای کسی مثل کستنر در مراسم کتاب‌سوزانِ هیتلر سوخت متعجب بودم... بعد با این یادآوری متوجه شدم که نباید تعجب می‌کردم! شیفتگانِ پیشوا در طول و عرض تاریخ و جغرافیا به همین سبک عمل کرده‌اند. پیشواهای مختلف با عقاید بسیار متفاوت ظهور کرده‌اند اما شیفتگانِ آنها تقریباً عملکرد و آرای مشابهی داشته‌اند.   

مقدمه سوم: در جستجوهایم ترجمه شعری از کستنر را یافتم که مرور آن خالی از لطف نیست. ترجمه این شعر کار خانم فرشته وزیری‌نسب است و با این عبارات آغاز می‌شود:

ما همه در یک قطار نشسته‌ایم

و از میان زمان می‌گذریم

به جلو نگاه می‌کنیم

به اندازه کافی دیده‌ایم.

همه در یک قطار سفر می‌کنیم.

و هیچ کس نمی‌داند تا کجا !

شعر ادامه پیدا می‌کند و نهایتاً با عباراتی مشابه به پایان می‌رسد:

ما همه مسافر یک قطاریم

به زمان حال در آینده.

به جلو نگاه می‌کنیم

به اندازه کافی دیده‌ایم.

همه در یک قطار نشسته‌ایم

و بسیاری در کوپه‌ی عوضی.

******

داستان با دو پیشگفتار آغاز می‌شود که به نوعی منشاء داستان را مشخص و در واقع خواننده را مهیای ورود به داستان می‌کند. نویسنده ذکر می‌کند که با دوستش «روبرت نوینر» برای دیدن پیکره شهسوار بامبرگ در سفر بوده‌اند و مردی در کوپه‌ی قطار، داستانی واقعی برای آنها تعریف کرده که سوژه مناسبی برای نوشتن بوده است. نویسنده از قصد خود برای به رمان درآوردن این اتفاق می‌گوید و به دوستش پیشنهاد می‌دهد که او هم نمایشنامه‌ای بر این اساس بنویسد... روبرت هم همین نیت را دارد و نوشتن رمان را برای خود و نمایشنامه را به نویسنده توصیه می‌کند! کار به قرعه‌کشی و پرتاب سکه می‌کشد و نهایتاً نوشتن نمایشنامه به روبرت نوینر و نوشتن رمان به نویسنده می‌رسد و داستانی که در ادامه می‌خوانیم همین رمان است. البته روبرت نوینر هم نمایشنامه مورد نظر را نوشته است. بد نیست بدانید روبرت نوینر یکی از اسامی مستعار نویسنده است! از این زاویه پیشگفتار کتاب و حکایت آن سفر بسیار بامزه است.

داستان از عمارت باشکوه ثروتمندی به نام «توبلر» آغاز می‌شود که میلیونری صاحب‌نام است اما خلق‌وخویش به میلیونرها نمی‌خورد. یکی از دارایی‌های او صنایع تولید مواد شوینده است که اخیراً یک مسابقه تبلیغاتی برای عموم برگزار کرده و دو نفر در آن برنده شده‌اند که جایزه آنها سفری به یکی از مناطق تفریحی معروف در کوه‌های آلپ است. هتلی گران‌قیمت و لوکس، در کنار پیست اسکی و چشم‌اندازی زیبا که پاتوق ثروتمندان اروپایی است. یکی از برندگان، جوانی است که علیرغم گرفتن مدرک دکترا، هر چه تلاش کرده نتوانسته برای خود کاری پیدا کند و هنوز در کنار مادر و با حقوق بازنشستگی او اموراتش را می‌گذراند. برنده دوم خود آقای توبلر است که با نامی مستعار (شولتسه) در این مسابقه شرکت کرده و برنده شده است و قصد دارد در قالب یک ناشناسِ معمولی (و تا حدی فقیر) به این مسافرت برود. او علیرغم مخالفت اطرافیان و بخصوص دخترش، تصمیم خود را عملی می‌کند و همین آغاز یک سلسله اتفاقات بامزه و لطیف است که علیرغم قابل پیش‌بینی بودن، چیزی از جذابیت‌های آن کم نمی‌شود.

مادرم می‌گوید "مال دنیا اغلب لبخند خداست به کسانی که از جهات دیگر دست‌شان کوتاه مانده است!"

شولتسه گفت: «من در کار دنیا این همه انصاف نمی‌بینم! مادرت کار را زیاد ساده گرفته!»

این کتاب را به نوجوانان و بزرگسالانی که نوجوان درونشان تشنه است توصیه می‌کنم.  

******

اریش کستنر در سال 1899 در شهر درسدن در شرق آلمان به دنیا آمد. بعد از تحصیلات مقدماتی قصد داشت برای معلم شدن به دانشسرای مربوطه وارد شود اما با اوج گرفتن جنگ اول جهانی به خدمت فرا خوانده شد. خیلی زود به واسطه عارضه قلبی از خدمت فارغ شد. بعد از جنگ در رشته زبان و ادبیات آلمانی دکترا گرفت و فعالیت در عرصه روزنامه‌نگاری را پیش گرفت. با روی کار آمدن نازی‌ها ممنوع‌القلم شد و کتابهایش در کتاب‌سوزان مورد عنایت قرار گرفت. او پس از جنگ روزنامه‌نگاری را از سر گرفت. به واسطه کتاب‌هایش جوایز متعددی دریافت کرد و شش نوبت هم کاندیدای نوبل بود اما توفیق نیافت. علاوه بر داستان، برخی از سروده‌هایش نیز شهرت جهانی دارد. او در 75 سالگی در مونیخ از دنیا رفت.

 ...................

مشخصات کتاب من: ترجمه سروش حبیبی، انتشارات نیلوفر، چاپ اول 1392، تیراژ 1650 نسخه، 248 صفجه.  

پ ن 1: نمره من به کتاب 3.8 از 5 است. گروه A (نمره در گودریدز 4.14 نمره در آمازون 4.5)

پ ن 2: از این کتاب چندین اقتباس‌ سینمایی انجام شده است. در پشت جلد کتاب چنین نوشته شده است: رمان دلنشین «سه نفر در برف» به موضوعی می‌پردازد که در ادبیات جهان همیشه تازه است. و آن این‌که جامعه اگر آلوده رنگ و ریا باشد، آدم‌ها ارزش یکدیگر را بر اساس ظاهر می‌سنجند.

پ ن 2: کتاب‌های بعدی «تبصره 22» اثر جوزف هلر، «صبحانه در تیفانی» اثر ترومن کاپوتی، «فرانکشتاین» اثر مری شلی و «ساعت ستاره» اثر کلاریس لیسپکتور خواهد بود. ممکن است ترتیب کمی جابجا شود.

 


مارش رادتسکی – یوزف روت

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

به مارش رادتسکی نزدیک می‌شویم!

هفته گذشته را عمدتاً با کتاب مارش رادتسکی در بستر سپری کردم! بیماری‌های این‌چنینی چنان با سرعت می‌آیند و همه‌جا را در بر می‌گیرند که آدم انگشت به دهان می‌ماند. بیماری‌های حکومت اما از حیث سرعت این‌گونه نیست هرچند آنجا هم در صورت رؤیت انگشت به دندان می‌مانیم. البته خاصیت قدرت چنان است که تک‌سوارانِ آن معمولاً متوجه بیماری نمی‌شوند مگر در زمان بستری شدن؛ آن‌هم فقط در بستری شدنِ منجر به موت و در لحظات واپسین...

*****

قطعه موسیقایی «مارش رادتسکی» اثر یوهان اشتراوس (پدر)، مارشی است که به افتخار پیروزی‌های فرمانده ارتش امپراتوری اتریش، مارشال یوزف رادتسکی در سال 1848 ساخته و نواخته شد. این مارش را حتماً شنیده‌اید ولی بد نیست یک بار دیگر آن را با نام و به صورت مشخص بشنوید: اینجا

******

در مطلب مقدماتی برای رمان «بائودولینو» اثر اومبرتو اکو (اینجا)، مختصری به قرون وسطی و بخصوص امپراتوری مقدس روم اشاره شد. این امپراتوری در طول تاریخ خود معمولاً شامل پادشاهی‌های متعدد ریز و درشتی بود که در مناطق آْلمانی‌زبان اروپای مرکزی و اسلاوهای شبه‌جزیره بالکان و بوهم و شمال ایتالیا و... موجودیت داشتند. شارلمانی و فردریک بارباروسا از معروف‌ترینِ این امپراتوران هستند که در بائودولینو با دومی همراه بودیم. معضل اساسی این امپراتوری از بدو تأسیس تا زمان انقراضش در ابتدای قرن نوزدهم این بود که به واسطه‌ی گونه‌گونی اجزای تشکیل‌دهنده، کمتر توانستند به آن ثبات سیاسی و اقتدار مرکزی دست یابند (غیر از موارد استثنائی چون شارلمانی و ماریاترزا که به واسطه همین ثبات، منشاء خیر در زمینه‌های مختلف بودند). جمع کردن این حجم از پادشاهی‌های مختلف، شاهزاده‌نشین‌ها، دوک‌نشین‌ها، اسقف‌نشین‌ها و... که هرکدام در محدوده قلمروی خود مستقل عمل می‌کردند و بخصوص «زبان»های مختلفی هم داشتند، در کنار هم و ایجاد اتحاد و عملِ واحد حقیقتاً کار سختی بود.

پس از ظهور ناپلئون و جنگهای معروفش (یاد جنگ و صلح به خیر) چهره اروپا در ابتدای قرن نوزدهم تغییر کرد و نظم نوینی شروع به شکل‌گیری کرد. یکی از تغییرات مهم البته انقراض همین امپراتوری مقدس روم بود که به قول ولتر دیگر نه امپراتوری بود و نه مقدس و نه رومی! آخرین امپراتورِ آن «فرانتس دوم» از دودمان جلیل‌القدر و طویل‌العمر هاپسبورگ، با بیش از پنج قرن سابقه حکومت بود. ایشان بعد از 14 سال سلطنت در قامت امپراتور مقدس روم، در سال 1806 با عنوان «فرانتس یکم» بر تخت سلطنت اتریش، یکی از مهمترین پاره‌های امپراتوری سابق نشست. او خیلی زود در واکنش به ناپلئون و همانند او خود را امپراتور خواند. این امپراتوری جدید هم با مشکلات پیش‌گفته دست و پنجه نرم می‌کرد کما اینکه فرانتس و جانشینش فردیناند همواره در حال سرکوب کردن جنبش‌های استقلال‌طلبانه در محدوده قلمرو خود بودند. قطعه‌ی مارش رادتسکی هم به افتخار یکی از این سرکوب‌های موفق و به عبارتی آخرین سرکوبِ موفق (ایتالیایی‌ها) ساخته و پرداخته شد.

امپراتوری اتریش در زمان «فرانتس یوزف اول» در سال 1867 با پادشاهی مجارستان به یک توافق اتحادگرایانه دست یافتند و بدین‌ترتیب امپراتوری اتریش-مجارستان پا به عرصه ظهور گذاشت. برای اینکه محدوده این واحد سیاسی مشخص شود در ذهنتان مجسم کنید که این کشورهای نوین (به طور کامل یا بخش‌هایی از آنها) در این محدوده قرار داشتند: اتریش، کرواسی، چک، ایتالیا، لهستان، رومانی، صربستان، اسلوونی، اسلواکی، اوکراین و مجارستان. حالا از لحاظ فوتبالی و والیبالی هم این اسامی را مرور کنید!

فرانتس یوزف عمری طولانی داشت، بیشتر از عمر امپراتوری اتریش-مجارستان! با ترور ولیعهدش در سارایوو، آتش جنگ بزرگ شعله‌ور شد. آتشی که این امپراتوری چهل‌تکه را به عناصری سبک‌تر تجزیه کرد.

******

یوزف روت نویسنده‌ی رمان مارش رادتسکی در سال 1892 در همین امپراتوری در خانواده‌ای یهودی به دنیا آمد. او روزنامه‌نگار و نویسنده فعالی بود. افول و سقوط امپراتوری را با گوشت و پوست لمس کرد. در فضای بین دو جنگ قلم زد. با برآمدن هیتلر مجبور به ترک دیار شد و خیلی زود در غربت جان سپرد. مارش رادتسکی تابلویی قابل توجه از سالهای حیات اتریش-مجارستان را در قالب زندگی سه نسل از یک خانواده در همین دوران ترسیم می‌کند. این کتاب در سال 1932 به چاپ رسیده است. در مطلب بعدی به کتاب خواهم پرداخت.

******

پ ن 1: کتاب بعدی «بندرهای شرق» اثر امین معلوف خواهد بود.

پ ن 2: برنامه‌های بعدی مطابق انتخابات پست قبل خواهد بود. و البته مواردی که در پانوشت مطلب قبل ذکر کردم.


زنگ انشاء – زیگفرید لنتس

«زیگی یپزن» جوانی حدوداً بیست ساله است که به دلیل ارتکاب جرمی که در طول داستان بر خواننده آشکار می‌شود در یک مرکز اصلاح و بازپروری در آلمانِ پس از جنگ دوم، در کنار بزهکاران هم‌سن‌وسالش نگهداری می‌شود. آنها در یکی از کلاس‌های مرکز موظف به نوشتن انشاء هستند؛ موضوعی با عنوان فواید وظیفه‌شناسی طرح می‌شود اما زیگی که از قضا در نوشتن انشاء تبحر ویژه‌ای دارد به دلیل هجوم حجم زیادی از مطالب و خاطرات، موفق به نوشتن حتی یک جمله هم نمی‌شود. مدیر مرکز بعد از شنیدن دلیل زیگی، حکم می‌کند او تا زمان نوشتن و تکمیل انشاء در سلول انفرادی باقی بماند تا در آنجا فرصت کافی برای این کار داشته باشد!

زیگی یپزن اما چندان از حضورش در انفرادی ناراضی نیست لذا با خیال راحت و سر صبر به نوشتن می‌پردازد. او از ده‌سالگی خود آغاز می‌کند؛ زمانی که در کنار خانواده در منطقه‌ای دورافتاده در ساحل دریای شمال زندگی می‌کرد. پدرش پلیس آن منطقه بود، پلیسی وظیفه‌شناس! راوی انشای خود را از آوریل سال 1943 آغاز می‌کند زمان رسیدن حکمی از برلین که در آن نقاشی معروف به نام «ماکس نانزن» که در همسایگی آنها زندگی می‌کند ممنوع‌الکار اعلام شده است. پدر مأمور به ابلاغ حکم و نظارت بر اجرای آن است. «ینس یپزن» در انجام این مأموریت، همسایگی و رفاقت و حتی نجات جانش در نوجوانی توسط نقاش و... را کنار می‌گذارد و دقت و ریزبینی و وظیفه‌شناسی را به نهایت افراط می‌رساند.

زیگی ارتباط نزدیک و ویژه‌ای با نقاش دارد و به همین خاطر درک بالایی از هنر نقاشی کسب کرده است. پدر که شخصیتی مستبد است از زیگی می‌خواهد تا جاسوسی نقاش را بکند و... این دستور پدر، زیگی را در وضعیتی نابهنجار قرار می‌دهد. امری که ریشه حضور راوی در مکانی است که اکنون در آن مشغول نوشتن انشاء است.

*****

فرصت‌ها:

الف) امکان درک مناسب از وضعیت اجتماعی آلمان در دوران نازیسم در فضایی کاملاً دور از جنگ.

ب) تشریح و ایجاد سوال در باب حد و حدود اطاعت و انجام‌وظیفه و ارتباط آن با اخلاق و وجدان.

ج) روبرو شدن با توصیفاتی دقیق و مبسوط که کم از تابلوی نقاشی ندارد.

د) دریافت پاسخی برای آن سوال قدیمی که چطور و چگونه آلمانی‌ها پا در راهی گذاشتند که چنان فجایعی در عالم پدید آورد.

تهدیدها:

الف) برخلاف آنکه 486 صفحه چندان حجیم محسوب نمی‌شود اما با توجه به کم شدن فاصله بین سطور و پر بودن صفحات روی 700 الی 800 صفحه‌ای بودن کتاب حساب کنید!

ب) تعمد راوی در توصیف دقیق! کتاب حاوی بیست فصل است که هر فصل به‌نوعی یک تابلوی نقاشی است و راوی خود را مکلف می‌داند تمام جزئیات این تابلوها را ترسیم کند. از این حیث به هیچ وجه نمی‌توان بر او خرده گرفت و اتفاقاً این سبک، علاقمندان خاص خودش را دارد. اما اگر توان نیم‌ساعت خیره شدن به یک نقاشی را در خود نمی‌بینید به سراغ این کتاب نروید!

ج) نکات بالا سبب شده است جای خالی نمونه‌خوانی و ویراستاری و... در کتاب حاضر حس گردد.

*****

زیگفرید لنتس (1926-2014) از نویسندگان جوانِ دوره‌ی پس از جنگ و در کنار نویسندگانی چون گونتر گراس، هاینریش بل، آلفرد آندرش و... نامی مطرح در ادبیات آلمان محسوب می‌شود. یکی از مهمترین آثار او همین «زنگ انشاء» است که در سال 1968 منتشر شده است. این اثر در لیست 1001 کتابی که قبل از مرگ می‌بایست خواند حضور دارد. سال گذشته فیلمی بر اساس این رمانِ شاخص ساخته شده است.

مشخصات کتاب من: ترجمه حسن نقره‌چی، نشر نیلوفر، چاپ اول پاییز1388، تیراژ 1650 نسخه، 486 صفحه.

....................

پ ن 1: نمره من به کتاب 4.3 از 5 است. گروهB. (نمره در گودریدز 4.08 نمره در آمازون 4.7 )

 

ادامه مطلب ...

اندازه‌گیری دنیا- دانیل کلمان

اندازه‌گیری دنیا رمانی است که شخصیت‌های اصلی آن دو دانشمند برجسته‌ی تاریخ آلمان در قرن هجدهم و نوزدهم هستند: «کارل گاوس» و «آلکساندر هومبُلت». داستان از جایی آغاز می‌شود که در سال 1828 گاوس که سنش از 50 عبور کرده و معروفیتش به عنوان شاهزاده ریاضی‌دانان گسترده شده است به یک محفل علمی در برلین دعوت شده است. او مدتهاست که از خانه بیرون نمی‌رود و به هیچ‌وجه تمایلی به سفر کردن ندارد اما به اصرار اطرافیان به این سفر تن می‌دهد. برگزارکننده همایش در برلین جغرافی‌دان نامدار آلکساندر هومبُلت است. پس از ملاقات اولیه دو روایت موازی شکل می‌گیرد که یکی زندگی گاوس را از ابتدا تا زمان حال دنبال می‌کند و دیگری به زندگی هومبلت و سفرهای علمی او می‌پردازد. این دو روایت به زمان حال می‌رسند و در همایش با یکدیگر تلاقی پیدا می‌کنند. در ادامه این دو شخصیت از هم جدا می‌شوند اما درکی متقابل و ارتباطی تله‌پاتی‌گونه بین آنها شکل می‌گیرد و...

داستان البته قصد آن را ندارد که یک زندگینامه از این دو دانشمند به دست بدهد اما تقریباً تمام نقاط مهم زندگی آنها را در کتاب گنجانده و با زبان طنزی که دارد خواننده را علاقمند به دنبال کردن داستان کرده است. این دو شخصیت چگونه می‌توانند دستمایه یک روایت طنز قرار بگیرند!؟ طبیعی است که با رشد علم و فن‌آوری و آموزش، این امکان به وجود آمده است که دانشمندان سه قرن قبل به کاشفان و مبدعان مسائلی پیش‌پاافتاده تبدیل شوند که هر دانش‌آموز دوران دبستانیِ ما، آن مسائل را می‌داند و نویسنده‌ای صاحب‌ذوق می‌تواند زندگی آنها را دستمایه خنداندن مردم قرار دهد؛ نویسنده این موضوع را هوشمندانه در قالب یک پیش‌بینی در دهان گاوس که نابغه‌ای بی‌بدیل بود قرار می‌دهد که ما در پیش چشم آیندگان همچون دلقکانی ظاهر خواهیم شد. از این مسئله که بگذریم تکیه بر وجهِ آلمانی این دو شخصیت به تنهایی می‌تواند موقعیت‌هایی طنزآمیز خلق کند که در ادامه مطلب به آن خواهم پرداخت.

*******

اندازه‌گیری دنیا چهارمین رمان نویسنده جوان آلمانی-اتریشی، دانیل کلمان است که در سال 2005 نگاشته شد و مورد اقبال قرار گرفت و یک‌سال بعد به زبان انگلیسی ترجمه و به عنوان دومین کتاب پرفروش جهان از نگاه نشریه نیویورک‌تایمز برای این سال دست یافت. در سال 2012 فیلمی سینمایی بر اساس این کتاب ساخته شد و در همین سال بیش از دو میلیون و سیصد هزار نسخه از کتاب فقط در آلمان به فروش رفت که آن را به پرفروش‌ترین رمان آلمانی در سه دهه اخیر (در واقع از زمان نگارش عطر اثر پاتریک زوسکیند به این‌طرف) بدل کرد.

پس از این موفقیت‌ها داستان نخست با ترجمه خانم ناتالی چوبینه و با عنوان «اندازه‌گیری دنیا» به بازار آمد و پس از آن ترجمه دیگری با عنوان «مساحی جهان» منتشر شد و اخیراً نیز ترجمه سومی با عنوان «اندازه‌گیری جهان» در کتابخانه ملی ثبت شده است و قاعدتاً عنوان ترجمه بعدی «مساحی دنیا» خواهد بود!

مشخصات کتاب من: ترجمه ناتالی چوبینه، نشر افق، چاپ دوم 1391، تیراژ 2000 نسخه، 367 صفحه.

................

پ ن 1: نمره من به کتاب 3.5 از 5 است. گروه A (نمره در سایت گودریدز 3.72 از مجموع 11645 رای و نمره در سایت آمازون 3.7 )

پ ن 2: یکی دو قسمت از مساحی جهان را دیدم که به‌هیچ‌وجه مقبول نبود.

پ ن 3: بدیهی است که ترجمه این کتاب به فارسی نتواند همانند اصل آن مورد اقبال قرار بگیرد. برخی حذفیات (هرچند کوتاه و فرعی) قوت طنز را کاهش می‌دهد.

  

ادامه مطلب ...