• 01 فروردین 1403

    14-کتاب-برتر-درباره-حکمرانی-سیدجواد-نقوی

    کارآفرینان و دولتمردان قدرتمند اروپایی از ترکیب گسترش امپراتوری و کار بردگی با ماشین‌آلات جدید و کارگران مزدی، مهم‌ترین صنعت تولیدی دنیا را بازسازی می‌کنند... سکولاریسم در ساحت خانواده... مصرف می‌کنیم تا مصرف شویم و مصرف می‌شویم تا بتوانیم مصرف کنیم... دانشجویان معترض سر مجسمه استالین را از بدنش جدا می‌کنند... در دوران پهلوی، درآمد نفت به‌طور مستقیم به دولت تعلق داشت و در ایران، شرکت‌های دولتی به‌شدت توسعه یافتند... پول هرگز به تنهایی برای پیشبرد پیشرفت اقتصادی کافی نبوده و نخواهد بود ...

  • 23 بهمن 1402

    10-کتاب-درباره-علل-وقوع-انقلاب-57-فرزاد-نعمتی

    دولت در ایران، فراتر از طبقات بوده و میل و سلیقه حاکمان است که «قانون» نام می‌گرفته است... به‌واسطه خودکامگی فزاینده شاه و تحقیر آمال سیاسی نخبگان دولتی و طبقه سرمایه‌دار و متوسط جدید، فرصتی برای مشارکت معنی‌دار آنان وجود نداشت... انقلاب نه به‌دلیل توسعه بیش از حد و نه به‌علت توسعه‌نیافتگی، بلکه به‌سبب توسعه ناموزون رخ داد... اعتماد شاه به برخورداری از حمایت الهی یکی از سرچشمه‌های قدرت روانی شاه بوده است... شاه، ایرانیان را دچار غربتی وجودی کرده بود و آنان در خانه خود در تبعید به سر می‌بردند ...

  • 12 بهمن 1402

    درباره-استالین-به-روایت-رادزینسکی-امین-عمرانی

    یک تاریخ‌نگاری قابل اعتنا که خواننده‌ در آن با اسناد کسل‌کننده‌ و یک مشت آمار روبرو نمی‌شود... به سراغ دست‌نوشته‌های به‌جامانده از تروتسکی می‌رود و هم‌قطاران استالین را در تفلیس پیدا می‌کند... چطور تمام اعضای حزب لنین یک به یک نابود شدند، اتفاقی که یکی از معماهای بزرگ حکومت استالین است و حتی خود قربانیان نیز هیچ‌گاه از این معما سر درنیاوردند که چرا او با چنین بی‌رحمی غیرقابل درکی حزبی را که مطیع او بود، نابود کرد... ...

Loading
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...
در حال بارگذاری ...
سیاست‌های لیبرالیستی مدافع حقوق فردی و سیاست‌های چپ مبتنی بر دفاع از حقوق طبقه کارگر هر دو در یک نکته مشترک بودند و آن فراموش کردن بسیاری از گروه‌های اجتماعی حاشیه مانند گروه‌های قومی، جنسیتی، نژادی و مذهبی بود... آن روز که خسرو گلسرخی مارکسیست در دادگاه شاه به نام امام علی تمسک کرد، بی‌آنکه الزاما مسلمان یا شیعه شود، یک تحول بزرگ در ایران روی داده بود ...
کتاب نظم جامعه را به هم می‌زند و مردم با کتاب خواندن آرزوهایی پیدا می‌کنند که حکومت‌ها نمی‌توانند برآورده کنند... فرهنگ چیزی نیست که یک بار ساخته شود و تمام شود. فرهنگ از نو دائماً ساخته می‌شود... تا سال ۲۰۵۰ ممکن است مردم کتاب را دور بریزند... افلاطون می‌گوید کتاب، انسان‌زدایی هم می‌کند... کتاب، دشمن حافظه است... مک لوهان می‌گوید کتاب به اندازه تلویزیون دموکراتیک نیست و برای نخبگان است! ...
حریری از صوَر و اصوات طبیعت ژاپنی را روی روایتش از یک خانواده ژاپنی کشیده و مخاطب را با روح هایکوگون حاکم بر داستانش پیش می‌برد... ماجرای اصلی به خیانت شوئیچی به همسرش برمی‌گردد و تلاش شینگو برای برگرداندن شرایط به روال عادی‌... زنی که نمونه کامل زن سنّتی و مطیع ژاپنی است و در نقطه مقابل معشوق عصیانگر شوئیچی قرار می‌گیرد... زن‌ها مجبورند بچه‌هایی را بزرگ کنند که پدرهای‌شان مدت‌ها قبل فراموش‌شان کرده‌اند ...
اصطلاح راه رشد غیرسرمایه‌داری ابتدا در جلسات تئوریک بخش مطالعات کشورهای فقیر و توسعه‌نیافته کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی مطرح شد... ما با انقلابیون ضداستعمار ارتباط برقرار می‌کنیم و آنها را به ادامه مبارزه با امپریالیسم و قطع روابط اقتصادی با آن و حرکت به سمت خودکفایی تشویق می‌کنیم... اگر هم می‌خواهند رابطه تجاری بین‌المللی داشته باشند، با کشورهای کمونیستی ارتباط بگیرند... تنها جریان فکری که واقف بود که چه کاری باید انجام دهد، حزب توده بود ...
آذردخت موفقیت خود را مدیون دو فرد مهم در زندگی‌اش است: ارسلان صولتی، همسرش و بهادر سوادکوهی، منشی‌اش در تالار رودکی... ثریا را بدشانس و فرح را خوش‌شانس می‌دانست. شاه برای رضایت و خشنودی ثریا دستور ساخت تالار رودکی را داده بود اما این فرح بود که تالار را افتتاح می‌کرد... انقلاب، بسته شدن تالار رودکی و متوقف شدن فعالیت هنرمندها، فشار زیادی به آذردخت می‌آورد. از طرفی، بهادر در هراس است که ارسلان صولتی به همراه آذردخت از ایران بروند و او را تنها بگذارند... ...
سیاست را با هر وعده غذایی بالا می‌اندازیم، صبحانه را با انتخابات، ناهار را با بحث پارلمانی و شام را با اخبار شامگاهی و دروغ‌هایی که در شبانه‌روز به ما گفته می‌شود میل می‌کنیم... ما کمتر چیزی را دور می‌ریزیم، زباله معنای دیگری دارد اما نه بخاطر اهمیت دادن به طبیعت بلکه بخاطر ترس و نگرانی از آینده... به دنبال تصویری خارج از قاب نظام هستند و آن من ایده آل را قصد دارند خودشان بسازند... هر چه زودتر گذشته را فراموش کنیم، باید بیشتر نگران آینده باشیم ...
جدالی مهیب بین دربار و دانشگاه درگرفت، ده‌ها قربانی بر جای نهاد و با سقوط امپراتور پایان یافت... اعلام کرد تا زمانی که حیات دارد، قادر متعال زمام امور کشور را به دست او سپرده... خود را از اعقاب سلیمان و داوود، پیامبران بزرگ بنی‌اسرائیل می‌دانست و بسیاری از زیردستانش او را‌‌‌ همان «مسیح موعود» می‌دانند... در بحبوحه فقر مطلق چگونه می‌توان از پیشرفت دم زد؟ این چگونه پیشرفتی است که مذلت همه ملت را از پا درآورده است... ذات ملوکانه گوششان به حرف کسی بدهکار نبود ...