لایوش ناگ (1883 – 1954) از نویسندههای مجار است که مشهورترین اثرش "زیستشناسی ابزورد" است که بخش بزرگی از این اثر با عنوان جانورنامه با ترجمه آقای کمال ظاهری توسط نشر چشمه روانه بازار نشر شده است. در واقع ترجمهی خوب این مترجم از "شوایک" مرا به سمت این کتاب سوق داد و یا بالعکس کتاب را به سمت من سوق داد! و از این سوق دادن رضایت دارم.
جانورنامه مجموعه نوشتههایی کوتاه و طنز است که بنا به تاریخهای ثبت شده در پای هر کدام طی سالهای 1918 الی 1921 نوشته شده است. نویسنده در هر کدام از نوشتهها که عمدتاً از دو صفحه تجاوز نمیکند، در قالب معرفی و قلم زدن پیرامون یک جانور به مسائل اجتماعی زمان خودش پرداخته است. زمانهای که با سقوط امپراتوری اتریش-مجارستان آغاز و بعد از حکومت کوتاه جمهوری و سپس حکومت کمونیستی چندماهه منتهی به یک حکومت ملیگرای تقریباً فاشیستی میشود. در چنین فضایی این طنزها نوشته شده است.
برای آشنایی با نوع طنز اثر چند نمونه میآورم:
عمر مارها بین یک روز تا ده دوازده سال است ـ بسته به این که کِی با چماق توی سرش بزنند. گوشتش خوردنی نیست، اما از پوستش کیفپولهای قشنگی درست میکنند که بسیار مورد علاقهی جیببرهاست. مارهای بزرگسال بچهمارهای تخس را با فریاد «عمو چرمساز آمد!» ساکت میکنند.
خرس جانوری است وحشی، یعنی دور از اجتماع آدمها زندگی میکند، آدمها ولی به این دلیل وحشیاند که دور از هم زندگی نمیکنند، بلکه زندگی جمعی، حتا به اصطلاح معنوی دارند که یکی از اختراعات بسیار بامزه به شمار میآید... خرسها عاشق بزها و گوسفندهایی هستند که در کوهپایهها به چرا مشغولاند، اما این عشق محکوم به ناکامی است، چون بزها و گوسفندهایی که در کوهپایهها به چرا مشغولاند، هیچوقت عاشق آنها نخواهند شد.
کرکس از قوم وخویشهای نزدیک عقاب است، در واقع عقابی است که از لاشهی حیوانات تغذیه میکند که از سلیقهی بد اما معدهی خوب و مزاج پاک او حکایت دارد. قدوقوارهی کرکسها از عقاب هم بزرگتر است و مانند عقاب عمر طولانی دارند که گاه به صدسال میرسد، ولی با تفنگهای مناسب و شلیکهای بهموقع میتوان این زمان را کوتاهتر کرد.
شیر نر بزرگتر از شیر ماده است. آدم خوب است این را بداند که اگر یک وقت شیر رویش پرید، اقلاً بداند نر است یا ماده. یک فرق دیگر میان آن دو این است که یالِ پُرپشتی گردن شیر نر را میپوشاند و خوب گرم نگهش میدارد که خود یکی از حکمتهای بزرگ طبیعت محسوب میشود، زیرا درست است که در صحرای آفریقا گرمای هوا به چهل پنجاه درجه میرسد، اما وقتی چند میلیون سال دیگر خورشید شروع به سرد شدن کرد و هوای آنطرفها هم سردتر شد، این یال خیلی به دردش خواهد خورد.
غاز جانور بسیار مفیدی است، چون آدمها سرش را میبُرند و میخورند. پیش از آن هم که سرش را ببُرند هر روز به اصرار مشتمشت ذرت و بلغور به خوردش میدهند، و اگر با زبان خوش نخورد، به زور توی حلقش میتپانند، بنابراین رفتارشان با غازها آنطور هم که اسمش بد دررفته بد نیست، بهتر از رفتارشان با همجنسان خودشان است، چون به اینها به ندرت غذای سیری میدهند، پیش از سر بریدن که اصلاً.
..................
پ ن 1: برخی قسمتها شامل یک طرح نیز هست که اثر لاسلو ربر کاریکاتوریست معروف مجار است.
پ ن 2: مطابق نتیجه انتخابات قبلی کتابهای راهنمای مسافران مجانی کهکشان اثر داگلاس آدامز و کافکا در کرانه اثر موراکامی به عنوان گزینههای بعدی انتخاب شدند.
پ ن 3: حجم زیاد کارهایی که این روزها گرفتار آن شدهام (و در عکس کتاب هویداست!) موجب شده است که نتوانم همچون گذشته عمل نمایم. هم خواندن کتاب و هم خواندن وبلاگ دوستان، هم نوشتن مطلب و هم... امیدوارم بیدی نباشم که از این بادها بلرزم!
پ ن 4: قسمتهایی از مقدمه و پشت جلد کتاب که خواندنش خالی از لطف نیست را میتوانید در این لینک ببینید. مشخصات کتاب من؛ ترجمه کمال ظاهری، نشر چشمه، چاپ اول 1395، تیراژ 1000 نسخه، 107 صفحه