«ورمولد» مرد میانسال انگلیسی تباری است که نمایندگی یک برند جاروبرقی را در هاوانا دارد؛ در مغازهای کوچک که زیر خانه محل سکونتش قرار دارد. او به همراه دخترش «میلی» زندگی میکند و مدتها قبل همسرش او را ترک کرده و به خارج از کشور رفته است. بازار کاسبی او چندان رونقی ندارد و دخترش نیز به روشهای مختلف خرج روی دستش میگذارد. ابتدای داستان به نظر میرسد او هیچ راه گریزی از بنبستهای مالی خود ندارد و شخصیتش هم بهگونهای نیست که بتواند راهحل مناسبی پیدا کند اما ناگهان اتفاق جالبی رخ میدهد؛ یکی از مأموران ارشد منطقهای سازمان جاسوسی بریتانیا وارد مغازه شده و تلاش میکند تا به او پیشنهاد همکاری دهد...
مأمور ما در هاوانا ششمین کتابی است که از این نویسنده میخوانم و به نظرم طنازانهترین اثر گرین در میان این شش اثر باشد. ایدهی اثر برگرفته از تجربیات خود او در سالهای جنگ دوم است؛ زمانی که در سازمان اطلاعاتی انگلستان مشغول خدمت شده بود. او در اسپانیا و پرتغال داستان مأموری دوجانبه را شنیده بود که تخیلات و اخبار جعلی را به عنوان گزارشهای سری به طرف دیگر میفروخت تا از این راه درآمد اضافهای ایجاد کند. او این ایده خارقالعاده را با هدف هجو سازمانهای اطلاعاتی ابتدا به صورت طرح کلی یک فیلمنامه در سال 1946 به روی کاغذ آورد اما نهایی شدن آن در اواخر دهه پنجاه صورت پذیرفت و زمان-مکان آن را که در طرح اولیه منطقه استونی و پیش از جنگ دوم بود به کوبای دوران باتیستا (قبل از انقلاب کمونیستی) منتقل کرد که مکان بهتری برای این داستان بود.
این داستانِ پُرکشش و روان با چاشنی قوی طنز را میشد به دوستداران این تیپ کتابها توصیه کرد اما متنی که در اختیار ما خوانندگان فارسیزبان است (لااقل ورژنی که من خواندم!) فاقد این امتیازات یا اغلب آنها است چرا که زبان طنز اثر به میزان قابل توجهی کاهش یافته است. کاسته شدن بارِ طنز در اثر ترجمه امری است که چندان دور از ذهن نیست مگر اینکه مترجم خودش از قبل دستی در طنزنویسی داشته باشد. ترجمه کار سخت و زمانبری است و من بهشخصه به عنوان یک خواننده همواره قدردان زحماتی که این عزیزان کشیده و میکشند هستم اما طبعاً گاهی پیش میآید که برای ترجمه یک جمله لازم است ساعتها وقت گذاشته شود که اگر گذاشته نشود نتیجه چندان مطلوب و ماندگار نخواهد بود. در این مورد خاص، حذفیات و سانسورهای عجیب و غریب آنچه را که از طنز اثر باقی مانده، به باد فنا داده است. فقدان نمونهخوانی و ویرایشِ مؤثر هم تیر خلاص را به متن شلیک کرده است.
لذا در مجموع متأسفانه توصیهای در مورد خواندن این کتاب ندارم! در ادامهی مطلب به چند نمونه از مشکلات بالا و یک نامه وارده در مورد این اثر خواهم پرداخت.
*****
به زندگینامه گرین در اینجا اشاره کردهام.
پیش از این در مورد کتابهای گرین مطالبی نوشتهام: مأمور معتمد، قطار استانبول، صخره برایتون، قدرت و جلال، آمریکایی آرام.
...................
مشخصات کتاب من: ترجمه غلامحسین سالمی، نشر کتابسرای تندیس، چاپ اول 1390، شمارگان 1500 نسخه، 341 صفحه
....................
پ ن 1: نمره من به کتاب 3.3 از 5 است. گروه A (نمره در گودریدز 3.96 نمره در آمازون 4.3)
پ ن 2: همانطور که از عکس مطلب مشخص است دولت انقلابی کوبا اجازه ساخت این فیلم در هاوانا را داد اما بعدها ناخرسندی خود را از بابت نمایش ندادن عمق فجایع و وحشیگری رژیم باتیستا در فیلم ابراز کرد. طبعاً آنها متوجه نبودند که محور داستان هجو سازمانهای اطلاعاتی است نه چیز دیگر! معمولاً رژیمهای استبدادی و حتی مخالفین استبدادزدهی آنها، چنین انتظاراتی دارند.
پ ن 3: عاشق پوسترهای این فیلم شدم. آن دو عکسی که تم مشابه دارند و با سایه تغییریافته شخصیت ورمولد کار کردهاند به نوعی جان کلام داستان را نمایش دادهاند.
ادامه مطلب ...
«تامس فاولر» راوی داستان، خبرنگار انگلیسی میانسالی است که در مأموریتی طولانیمدت در ویتنام مستقر است. زمان روایت سالهای ابتدایی دهه پنجاه است که جنگهای خونین استقلالطلبانه با استعمارگران فرانسوی در جریان است.
شخصیت اصلی دیگر داستان، «آلدن پایل» یک جوان تازه فارغالتحصیل از هاروارد است که به تازگی وارد ویتنام شده است. پایل در قالب هیئت کمکهای اقتصادی با جدیت خاصی کار خود را آغاز کرده است. او تحت تأثیر نویسنده و تحلیلگری به نام «یورک هاردینگ» معتقد است که در این منطقه برای رسیدن به دموکراسی نیاز به یک «نیروی سوم» (منهای مبارزین کمونیست و استعمارگران کهنه) است و در همین راستا برای سر و شکل دادن و تقویت چنین نیرویی عمل میکند.
فاولر با دختری زیبا و جوان ویتنامی به نام «فوئونگ» زندگی میکند. پس از آشنایی پایل و فاولر این جوان آمریکایی دلباخته فوئونگ میشود و این موضوع را خیلی ساده و صریح با فاولر در میان میگذارد. پایل معتقد است رابطه او و فوئونگ به صلاح این دختر است و بدینترتیب رقابتی پرفراز و نشیب بین این دو شکل میگیرد.
طبعاً خواننده خیلی زود متوجه میشود رقابت این دو شخصیت بر سر فوئونگ بیشباهت با رقابت آمریکائیان و استعمارگران کهنه در این منطقه نیست. هدف آنها علاوه بر جلوگیری از نفوذ و گسترش کمونیسم، استقرار دموکراسی و ارتقای رفاه در این کشور است؛ فرمولی ساده که از نگاه آنان خیلی زود به جواب میرسد غافل از اینکه پارامترهای بسیاری در این معادله غایب هستند. این داستان قبل از حضور کامل آمریکائیان و فجایعی که به جنگ ویتنام معروف شد نوشته شده است و از این حیث نکتهسنجیهای نغزی دارد که اتفاقات آینده به صحت آنها شهادت میدهد.
مانند آثار دیگر گرین در اینجا نیز ضمن کشمکشهای بیرونی، نبرد میان خیر و شر در ذهن شخصیت اصلی داستان (راوی) جریان دارد و خواننده را با خود همراه میکند. راوی به واسطه شغلش مکرراً بر بیطرفی خود در اتفاقاتی که رخ میدهد تأکید میکند اما آیا میتوان در همهجا و همهحال بیطرف ماند و درعینحال انسانیت خود را حفظ کرد؟!
در ادامه مطلب به برخی برداشتهای خودم از کتاب خواهم پرداخت.
*****
قبلاً از این نویسنده درباره مامور معتمد ، قطار استانبول ، صخره برایتون و قدرت و جلال نوشتهام. این کتاب یکی از معروفترین کارهای گرین است که دو بار اقتباس سینمایی از آن انجام شده است:اولی در سال 1958 به کارگردانی جوزف منکیهویچ و دومی محصول سال 2002 به کارگردانی فیلیپ نویس. این کتاب در لیست 1001 کتابی که قبل از مرگ میبایست خواند حضور دارد و دو بار به فارسی ترجمه شده است: عبدالله آزادیان (1344) و عزتالله فولادوند (1363).
مشخصات کتاب من: ترجمه عزتالله فولادوند، انتشارات خوارزمی، چاپ اول 1363، تیراژ 5500 نسخه، 250 صفحه.
.............................
پ ن 1: نمره من به کتاب 4.3 از 5 است. گروه A (نمره در سایت گودریدز 3.95 و در سایت آمازون 4.4)
پ ن 2: کتابهای بعدی که شروع به خواندن آن خواهم کرد مطابق انتخابات برگزار شده، «شاگرد قصاب» از پاتریک مککیب و «دیو باید بمیرد» از نیکلاس بلیک یا همان سیسیل دیلوئیس خواهد بود.
ادامه مطلب ...
در دوم اکتبر سال 1904 در برکهمستد انگلستان به دنیا آمد. پدرش معلم و بعدها مدیر یک مدرسه شبانه روزی بود که گراهام هم در آنجا تحصیل کرد. در دوران نوجوانی افسردگی او را دو بار به خودکشی کشاند. در 1922 به حزب کمونیست انگلستان پیوست و یک ماه بعد از آن خارج شد. سپس برای تحصیل در رشته تاریخ به آکسفورد رفت و اولین مجموعه شعرش در 1925، سال آخر حضورش در آکسفورد به چاپ رسید. پس از فارغالتحصیلی مدتی معلم سرخانه شد و بعد در روزنامه ناتینگهام مشغول به کار شد. سپس به عنوان معاون ویراستار روزنامه تایمز در لندن کار کرد.
در 1926 پس از آشنایی با همسر آیندهاش و به تشویق او کاتولیک شد اما همواره با ارباب کلیسا سر ناسازگاری داشت. در 1929 اولین رمان وی «انسان و درونش» انتشار یافت. استقبال از این کتاب باعث شد ویراستاری در تایمز را کنار بگذارد و به نویسندگی بپردازد. دو کتاب بعدیاش چندان موفق نبودند اما در 1932 با رمان «قطار استانبول» به عنوان یک نویسنده معروف شد. در همین زمان شروع به نوشتن مقالات سینمایی در روزنامه تایمز کرد و یکی از بهترین منتقدین سینمایی لقب گرفت.
کتابهای بعدی او بیشتر تحت تأثیر مشاهدات او در سفرهایش نوشته شدند. مسافرتهای گرین از سال 1934 و با سفر کوتاه به کشورهایی چون آلمان، لیتوانی، استونی شروع شد. در 1938 سفر او به مکزیک به نوشتن کتاب «قدرت و جلال» (جادههای بیقانون) انجامید. با شروع جنگ جهانی دوم به عنوان داوطلب در پدافند هوایی خدمت کرد و در 1941 به خدمت سرویس اطلاعاتی انگلیس درآمد و در سال 1944 از خدمت در نظام خارج شد.
بیشک گرین یکی از بزرگترین نویسندگان سیاسی تاریخ است. رمانهای او به خوبی پوچی و فساد عمیق دستگاهای حاکمیتی را به نقد میکشد و به روانکاوی انسان مدرن در جامعه امروز میپردازد. او در غالب معرکههای سیاسی و انقلابی گوشه و کنار جهان حاضر و ناظر بود و ماجراهای داستانهایش عمدتاً در متن همین وقایع میگذرد، آثاری که سردرگمی انسان نوین در این دنیای ناآرام را مینمایاند.
فیلم مرد سوم بر اساس داستانی به همین نام از او، در سال 1949 جایزه اول جشنواره کن را از آن خود کرد. جایزه یادبود تیتبلاک را برای رمان «جان کلام» و جایزه هاثورن را برای رمان «قدرت و جلال» در سالهای 1941 و 1949 از آن خود کرد. او در سال 1967 نامزد نوبل ادبیات شد. گراهام گرین در سوم آوریل سال 1991 در سن 87 سالگی در سوئیس درگذشت.
.................
پ ن 1: کتاب بعدی آمریکایی آرام از گراهام گرین خواهد بود.
پ ن 2: قبلاً از این نویسنده درباره مامور معتمد ، قطار استانبول ، صخره برایتون و قدرت و جلال نوشتهام.
پ ن 3: جایزه نوبل در سال 1967 در نهایت به میگوئل آنخل آستوریاس شاعر و نویسنده گواتمالایی، خالق رمان آقای رئیسجمهور رسید.
این روزها با شروع شدن سال تحصیلی جدید سوق دادن بچهها به سمت درس خواندن یکی از گرفتاریهای والدین است. بچههایی که به واسطه شرایط کرونایی چندین ماه است که عمدتاً به بازیهای رایانهای معتاد شدهاند... خلاصه اینکه نظم دادن به آنها بسیار سخت است. در واقع من به بچهها حق میدهم! الان که چند هفتهایست از کتاب خواندن و وبلاگنویسی دور ماندهام بازگرداندن خودم به روال سابق را بسیار مشکل میبینم. پشت آدم که باد بخورد حسابی تنبل میشود! بد نیست به سبک قدیمیها همیشه پشت و کمرتان را با یک شالی چیزی ببندید!
الان مشغول دوبارهخوانی اسفار کاتبان هستم و برای انتخاب کتاب بعدی از شما دوستان میخواهم که از میان گزینههای زیر دو تا را انتخاب و در این امر مشارکت کنید. باشد که ذوق و شوقی در بگیرد و من هم روی ریل سابق قرار بگیرم.
متشکرم.
الف) آمریکایی آرام – گراهام گرین
گراهام گرین (1904-1991) از پرکارترین نویسندگان بریتانیایی محسوب میشود که در طول زندگی پربارش 28 رمان نوشته است. این کتاب که یکی از شاخصترین آثار اوست در سال 1955 و در پی کسب تجربیاتش به عنوان خبرنگار جنگی در هندوچین منتشر شد.
ب) دیو باید بمیرد – نیکلاس بلیک
سیسیل دی لوئیس (1904-1972) شاعر پرآوازه بریتانیایی، نویسندهای بود که رمانهایش را با نام مستعار به چاپ میرساند. این کتاب یکی از شاخصترین کارهای اوست که در سال 1938 منتشر شده است. این شاعر ایرلندی پدر دانیل دی لوئیس بازیگر مطرح سینماست.
ج) روباه – دی. اچ. لارنس
دیوید هربرت لارنس (1885-1930) یکی از معتبرترین چهرههای ادبیات انگلیسی محسوب میشود. او در نشان دادن غرایز و عواطف انسانی تبحر ویژهای داشت و داستانهایش در زمان خود معمولاً با حواشی مختلفی روبرو میشد. این داستان در سال 1923 منتشر شده است.
د) شاگرد قصاب – پاتریک مک کیب
این نویسنده ایرلندی متولد سال 1955 دوبار به خاطر آثارش نامزد جایزه بوکر شده که یک نوبت آن (1992) با همین کتاب بوده است. او به واسطه طنز سیاه آثارش مطرح میباشد. شاگرد قصاب جایزه ادبی ادبیات ایرلند را کسب کرده و راوی اول شخص آن بچهای روانپریش است.
ه) کشتن موش در یکشمبه – امریک پرسبرگر
این نویسنده فقید بریتانیایی (1902-1988) بیشتر به عنوان فیلمنامهنویس و کارگردان شناخته میشود. این کتاب بر اساس زندگی واقعی یکی از رهبران مبارز اسپانیایی نوشته شده و فیلمی که بر اساس آن توسط فرد زینمان ساخته شده با عنوان اسب کهر را بنگر برای ما آشنا است.
هنوز از حال و هوای پدرو پارامو خارج نشده بودیم که به همراه گراهام گرین دوباره به مکزیک بازگشتیم! این بار شاید چند سال بعد... گراهام گرین در سال 1938 به مکزیک سفر کرد و مدتی را در آن سرزمین زندگی کرد و این کتاب حاصل آن سفر است که در سال 1940 منتشر شد. به عنوان مقدمه برای ورود به فضای داستان، آشنایی مختصر با بخشی از تاریخ مکزیک خالی از لطف نیست.
مکزیک در سال 1821 پس از حدود سه قرن مستعمرهٔ اسپانیا بودن اعلام استقلال کرد و امپراتوری مکزیک برپا شد که البته خیلی زود در سال 1824 به نظام جمهوری تبدیل شد. این کشور (که از قضا پرجمعیتترین کشور اسپانیاییزبان محسوب میشود) زبان رسمی ندارد و به 63 زبان مختلف در آن صحبت میشود، لذا از همان بدو تأسیس یکی از عناصر پیوند دهنده مردمان این سرزمین پهناور، مذهب کاتولیک بوده است. این سرزمین پهناور البته در سال 1835 و پس از آن بخشهای وسیعی از خاک خود را (ایالت تگزاس و...) در مقابله با ایالات متحده از دست داده است اما هنوز هم از لحاظ وسعت در رده 11 جهان قرار دارد.
از سال 1876 تا سال 1911 رئیس جمهور پروفریو دیاز زمام امور را در دست داشت که اواخر حکومتش مصادف شد با تحرکات انقلابی که نهایتاً با استعفای ایشان انقلاب پیروز شد و فرانسیسکو مادرو زمام امور را به دست گرفت. مادرو دولت مستعجل بود و توسط ژنرال هوئرتا ساقط و سپس اعدام شد و این آغاز دوره خشونتبار انقلاب مکزیک است. هوئرتا نهایتاً توسط ائتلاف انقلابیون پرآوازهای همچون امیلیانو زاپاتا، پانچو وییا، کارانزا و اوبرگون ساقط شد و کارانزا به ریاست جمهوری رسید. در سال 1917 قانون اساسی جدید که از قضا در آن مایههای محدود کننده قدرت کلیسا دیده شده بود به تصویب رسید. پس از آن، کارانزا توانست زاپاتا را از قطار انقلاب پیاده کند، اما خودش هم نتوانست مدت زیادی سوار قطار باقی بماند! پس از ترور کارانزا در سال 1920، ژنرال اوبرگون به ریاست جمهوری رسید و پس از او پلوتارکو الیاس کالس... در این زمان بود که قوانین محدودکننده کلیسا پیاده شد و اکثر کلیساها تعطیل و فعالیت کشیشها متوقف شد و در برخی نقاط کشیشها دستگیر و تیرباران شدند و انقلاب کریستروها و دست به اسلحه بردن کاتولیکها پیامد این تحرکات بود. ژنرال اوبرگون در انتخابات سال 1928 برای بار دوم به ریاست جمهوری برگزیده شد اما پیش از آغاز دورهاش توسط یک کاتولیک متعصب ترور شد. نقل است که این تروریست در پای چوبه اعدام فریاد viva cristo rey سر داد: زندهباد فرمانروایی مسیح!
با این مقدمه به داستان بازمیگردیم: روایت از یک بندر آغاز میشود، شخصیت اصلی داستان که یک کشیش است میخواهد با سوار شدن به کشتی خودش را از مهلکه برهاند... از قضای روزگار نام کشتی ژنرال اوبرگون است!... این کشیش چند ویژگی خاص دارد: اول اینکه آخرین کشیشی است که در این ایالت مانده است و فرماندار ماموریت ویژهای برای دستگیری او به رئیسپلیس داده است و یکی از افسران وظیفهشناس و غیرفاسد اداره پلیس با اختیارات ویژه این ماموریت را به عهده میگیرد. ویژگی دوم این کشیش، اعتیادش به الکل است که موجب شده است با لقب کشیش ویسکیخور در میان مردم شهرت یابد! از قضا در این دوره علاوه بر فعالیتهای مذهبی، خرید و فروش و مصرف مشروبات الکلی ممنوع است و مرتکبین آن به شدت مجازات میشوند. ویژگی سوم این کشیش، وظیفهشناسی اوست چنانکه در این سالهای اختفا و فرار (که ظاهراً هفت هشت سالی به طول انجامیده است) هرجا که توانسته است وظایف خود را از قبیل انجام مراسم عشای ربانی، غسل تعمید، شنیدن اعتراف و... انجام داده است و میدهد. ویژگی چهارم او احساس گناه است و دغدغههای ذهنی که در این زمینه دچار آن است... این کشمکشهای ذهنی به خوبی شخصیت او را برای خواننده قابل لمس میکند. البته ویژگیهای دیگری هم میتوان برای او برشمرد.
داستان در واقع روایت تعقیب و گریز این دو شخصیت وظیفهشناس است که طبعاً تمرکز روی شخصیت کشیش است. در ادامه مطلب بیشتر به داستان خواهم پرداخت.
*****
این کتاب یکی از برجستهترین کارهای گرین محسوب میشود. جان فورد بر اساس آن فیلمی را در سال 1947 به نام «فراری» ساخت. در مورد واکنشهای کلیسا نسبت به این کتاب نقلهای ضد و نقیضی دیدهام؛ طبعاً با خواندن این داستان به نظرم نمیرسد طرز فکر این کشیش و ارتقای او به مقام قدیسان و بلکه حتی از آن بالاتر ظهورش در قامت یک مسیح، مطلوب واتیکان باشد!
این کتاب که در لیست 1001 کتابی که قبل از مرگ میبایست خواند حضور دارد دو بار به فارسی ترجمه و منتشر شده است؛ نوبت اول با ترجمه عبدالله آزادیان با عنوان «قدرت و افتخار» توسط انتشارات امیرکبیر (1342) و نوبت دوم با ترجمه هرمز عبدالهی با عنوان قدرت و جلال توسط انتشارات طرح نو (1373) که من این دومی را خواندم.
مشخصات کتاب من: نشر چشمه، چاپ اول بهار 1391، تیراژ 1500 نسخه، 350 صفحه
...................................
پ ن 1: نمره من به کتاب 4.2 از 5 است و گروه آن A. (نمره در گودریدز 4 و در سایت آمازون 3.9)
پ ن 2: دو کتاب بعدی به ترتیب چشم گربه از مارگارت اتوود و دایی وانیا از چخوف خواهد بود.
ادامه مطلب ...