میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

کرونائیات2 - فرصتی برای آموختن

گریز از توهم‌زدگی

اوایلِ ظهور ویروس کرونا، همان‌گونه که انتظار می‌رفت، تحلیلی مبتنی بر تئوری توطئه شکل گرفت که شیوع این ویروس زیر سرِ آمریکایی‌هاست که می‌خواهند اقتصاد چین را هدف قرار دهند! این تیپ تحلیل‌ها علاوه بر دستِ بالا گرفتن قدرت بشر نشان‌دهنده‌ی عجز از پذیرش و تحلیل واقعیت‌ها توسط نشردهندگان آن است. اما سرعتِ گسترش ویروس، خیلی زود ضعف آن را نشان داد. در حال حاضر جایی نیست که از حضور این بیماری در امان مانده باشد و هیچ نژاد و ژنی در مقابل آن مصون نیست و بیش از پیش آشکار شد که دنیا دهکده‌ای کوچک است.

هنگام ورود این ویروس به ایران، از این دست توهمات، از زوایای مختلف ارائه شد: کار خودشونه! کار دشمنه! ویروس اما فارغ از این مهملات به راه خود ادامه داد و ما را با عمق ناکارآمدی این تحلیل‌ها آشنا کرد. تحلیل‌هایی که بابای ما را در کل قرنی که در آستانه به پایان رساندن آن هستیم درآورده است. شاید این فرصتی باشد که به خودمان بیاییم و دریچه ذهن‌مان را به روی چنین نظریات دمِ‌دستی و خانه‌خراب‌کن ببندیم.

گریز از تقدیرگرایی

ناتوانی‌ها و ناامیدی‌ها این خاصیت را دارد که ما را به سمت یک چاه ویل هدایت کند: تقدیرگرایی.

«آقا قسمت باشه که بگیریم، می‌گیریم!»

تقدیرگرایان اصولاً معتقدند که سرنوشت از قبل مشخص است و ما همان کاری را می‌کنیم که از پیش مقدر شده است و ما فقط کافیست به رمز و رازهای آن واقف شویم. دنبال کردن این رمز و رازها در نهایت ما را به وادی خرافات و توهمات سوق می‌دهد و منتهی به انفعال و خالی کردن شانه از زیر بار مسئولیت‌هایمان خواهد شد. تقدیرگرایی حاصل یک کشمکش ازلی ابدی بین مسئولیت‌پذیری و مسئولیت‌گریزی در عمق ذهن آدمیان است. به هر حال جایی که تقدیر سایه سنگینی دارد، اثری از تدبیر نخواهیم یافت.

اما حالا در این قضیه کرونا می‌توانیم یاد بگیریم که رعایت یک‌سری تدابیر جزئی چقدر می‌تواند ما را مصون کند.

******

 پ‌ن‌1: شاید در مورد بازی مافیا چیزهایی شنیده باشید و شاید در دورهمی‌ها آن را بازی هم کرده باشید. در حال حاضر شبکه سلامت (ساعت 8 شب) یک‌سری مسابقه حرفه‌ای از این بازی را روی آنتن می‌برد. فارغ از جذابیت‌های این بازی و نقشی که در بالا بردن قدرت استدلال شرکت‌کنندگان دارد، این بازی نشان می‌دهد که شهروندان فقط در سایه‌ی اعتماد و تشکیل هسته‌های تیمی قادر به پیروزی در این بازی هستند. دیدن این برنامه را حتماً توصیه می‌کنم. بعدها شاید بیشتر از آن نوشتم.

  

نظرات 12 + ارسال نظر
خزنده پنج‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1398 ساعت 07:51 ب.ظ

بنده یک خواهر روانشناسی خوان دارم که انواع و اقسام تست های شخصیت و روانشناسی رو از دانشگاه میاورد روی من انجام میداد. یکی از اونها تست مربوط به سنجش خلاقیت، حل مساله و غیره بود که اسمش یادم نیست ولی توی بخشی از اون سوال های در ظاهر بسیار مضحک پرسیده می شد مثل اینکه: چند لیتر آب توی اقیانوس آرام هست. یا مساحت روسیه چقدره یا دایناسورها چند سال پیش بودن و غیره. در نگاه اول شاید هیچ رابطه ای بین این سوالها و سنجه های تست پیدا نشه اما قوه ی تخمین و درک درست از واقعیت اساس تفکر ما در مواجهه با رخدادهاس. همین «دست بالا گرفتن قدرت بشر» ناشی از این ضعف میشه. برای همین هست که من اگرچه به عنوان دانش آموز از دست درس های حاشیه ای مثل جغرافی و تاریخ عاصی بودم ولی دانش عمومی رو در زندگی خیلی مهم می دونم...

به تناسب زمینه مطالعاتی م، اندک دانش نصفه و نیمه در باره ی ژنتیک دارم و این مدت همین برای من شده بود رنج بالا رنج در مواجهه با از یک طرف افرادی که اعتقاد داشتن:«دیوانه شدی؟ ساختن ویروس؟ مگه میز و صندلیه؟» در حالی که مهندسی ژن و رگوله کردن در سطح تک سلول الان بنای بسیاری از کارهای عملیاتی هست، مثل طراحی واکسن شخصی، و البته از یک طرف دیگه در مواجه با افرادی که کم مونده بود ترتیب کشورها در درگیر شدن با ویروس رو هم به ریش نداشته ی ترامپ نسبت بدن... و البته که باور کردن یا نکردن همیشه سخته. مخصوصا الان که میزان دسترسی به دانش و علم برای مردم عام و دولت ها شکاف بسیار عمیقی پیدا کرده

سلام بر خزنده گرامی
یک اسباب‌بازی کودکانه هست که بچه‌های زیر دو سال قطعاتی کوچک را که به شکل اشکال هندسی ساخته شده است را از مجرایی مشابه وارد یک محفظه می‌کنند. اینجوری بچه یاد می‌گیرد که چه چیزی از چه مجرایی عبور می‌کند اسباب‌بازی ‌های کودکانه زیادی وجود دارد که ابعاد و اندازه را به کودک یاد می‌دهد. فکر می‌کنم لازم است در مقاطع بعدی موارد پیشرفته‌تر را تمرین کنیم تا به این درک تقریبی برسیم که چه چیز در کجا می‌گنجد!
.......
نکته بعدی این است که در صورتی که من توان تولید چیزی را پیدا کنم آیا در صورت واقع شدن آن چیز می‌توان وقوع آن را به من منتسب کرد!؟ بلبشویی که الان ما در آن به سر می‌بریم چنین حالتی است. ما تخیلات و توهمات خود را در هر جایی که قد بدهد (یا ندهد) به کار می‌گیرند.
نمونه سردستی‌اش عبارت کار کار انگلیسی‌هاست... در ایام جوانی مجموعه نامه‌های تقی‌زاده را می‌خواندم ؛ در یکی از نامه‌ها به مخاطبش با عبارتی با این مضمون هشدار می‌داد که اگر چنین باوری ایجاد شود چه بلایی بر سر عزت نفس ایرانی می‌آید و البته تبعاتی دیگر که حالا بعد صد سال به شرایط وخیمی رسیده‌ایم که می‌بینیم.

zmb پنج‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1398 ساعت 09:04 ب.ظ http://divanegihayam.blogfa.com

چه ارتباطات سخیف و بی مزه ای یک عده تولید می کنند بین سپاه، سلیمانی، کرونا، حوادث آبان، بوی گند تهران و چند تا شقیقه ی دیگر ... از یک زمانی ادای دانای کل درآوردن فخری شد که نفهمیدیم کی بود، و خوب ماجرای اعصاب خوردکنی است

سلام
امان از این احساس دانایی... امان امان
زمانش احتمالاً از زمان مواجهه با میزان عقب‌ماندگی با ملل دیگر جوانه زده است... یعنی احتمال می‌دهم یک واکنش ناخودآگاه برای تشفی دادن رنجهای ناشی از احساس و رویت این شکاف عمیق باشد.

سمره شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1398 ساعت 12:14 ق.ظ

سلام
به توصیه شما شبکه سلامت رودیدم
هر چند خیلی سردرنیاوردم چی به چیه
ولی جالب بود که شهروند یکی شون گفت مافیا کیه ولی قبول نکردن وشهرشون سقوط کرد

سلام
چند قسمت بنشینید و ببینید... کم‌کم متوجه می‌شوید و از دیدن آن لذت هم خواهید برد.
منتها علاوه بر لذت، شکل‌های مختلفی از شکست و پیروزی را خواهید دید که بسیار آموزنده هم خواهد بود.

شیرین شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1398 ساعت 10:13 ق.ظ http://www.ladolcevia.blogsky.com


ممنون میله عزیز

سلام
خواهش می‌کنم
مراقب خودتان باشید که در آن بلاد هم ظاهراً اوضاع جالب نیست.

مهرداد شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1398 ساعت 02:01 ب.ظ http://ketabnameh.blogsky.com

سلام
یکی از اون دسته افرادی که میگفتن کار کار خودشونه رو میشناسم، اتفاقاً هیچ کدام از اصول ایمنی را هم رعایت نمی کرد و همواره کارش تمسخر منِ دستکش به دست و دوستان ماسک به صورت بود. خداروشکر هنوز سالم به نظر میاد، اما یکی دو روز پیش وقتی یکی از اقوامشان بر اثر این بیماری فوت کرد و بعدش شاهد مراسم تدفین به قول خودش وحشتناک اون با بیل مکانیکی بود حالا یک هفته مرخصی گرفته و میگه نباید از خونه بیرون بیایم.

بعد آبان به این طرف یه جمله دیگه مد شده، اونم اینه که این مردم بی شعور و بی فرهنگ حقشون همین دولت و سردمداران و گرفتاری ها هستن، مخصوصاً بعد از هجومشون شون به شمال و جنوب بعد از تعطیلی مدارس.
..........
درباره این بازی هم یه جستجویی در نت انجام دادم چیز زیادی از روش بازیش دستگیرم نشد، اون برنامه رو هم هنوز ندیدم چرا که در6 شب گذشته جهت ادای دینی که به جناب تالکین داشتیم در آن ساعت کانال تلویزیون خانه در شبکه نمایش بود( چه جمله ای شد)
اگر شد امشب نگاهی به آن مسابقه خواهم انداخت. ممنون

سلام
واقعیت این است که تا به چشم خود نبینیم باور نمی‌کنیم! شوخی می‌گیریم! وقتی واقعیت با تمام تلخی‌اش بر ما نمایان شد تازه متوجه می‌شویم که معمولاً دیر است... تقریباً تا چند روز دیگر همگی در افراد مرتبط با خودمان موارد ابتلا و خدای ناکرده بالاتر از آن را خواهیم دید اما بدبختانه آن زمان برای رعایت یکسری موارد کمی دیر است.
خیلی از ما هم عالم بی عمل هستیم! طرف توی گروه مطلب فوروارد می‌کنه که بشینیم خونه و بیرون نریم و ال و بل... و بعد خودش بلند میشه میره این‌ور و اون‌ور (کاملاً غیرضروری) و ... مرگ خوبه اما برای همسایه! دیگران باید رعایت کنند اما «من» بری از هرگونه مسئولیت!!
...
واللللا اون حرف که همواره صحیح است. به همین خاطر برای اصلاح بیخود وقتمان را در کلنجار رفتن با قدرت هدر دادیم... حکومتهای لیبرال محصول جوامع لیبرال هستند.
........
حتماً ببین. من چند سال قبل با این بازی آشنا شدم اما این ورژنی که از تلویزیون بازی دیگران را ببینم برای من خیلی جذاب‌تر است.

ماهور شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1398 ساعت 05:20 ب.ظ

بازی مافیا رو دوست دارم
تو نلویزیون گادشو چیکار میکنن؟ حتما اسمشو عوض کردن

ما اگه انسانهای بفهمی باشیم از یه قل دو قل هم میشه نکات خوب در بیاریم و یاد بگیریم
مهم اینه که بخواهیم

سلام
اسمش راوی است. چون نظم و نسق خوبی در بازی تلویزیونی برقرار است کیفیت بهتری پیدا می‌کند. حتماً ببینید.
قسمت دوم کامنت‌تان مرا به فکر فرو برد. بله. درست است. از خیلی چیزها می‌شود آموخت منتها برای آموختن از یه قل دو قل باید به سطحی خاص از عرفان رسیده باشیم لذا لازم است ایتدا از پله‌های ابتدایی نردبام شروع کنیم
ولی در کل حرفتان صحیح است. البته بحث خواستن خالی هم شرط نیست. باید برای فهمیدن مقدماتی را طی کنیم. مطالعه یکی از آن مقدمات است. باید ذهن به استدلال و تفکر عادت کند. شاید بازی‌ها برای ما موثر باشد.

سحر یکشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1398 ساعت 04:54 ب.ظ

یک تئوری دیگر که همین امروز خواهرم گفت این است که کرونا را خود چینی ها اختراع کرده اند تا سهام سقوط کرده شرکت های بزرگ را بخرند و آنها را مال دولت کنند!! .... حالا اینکه آنجا همه چیز دست حزب است، از جمله سهام شرکتها و همه جور چیز دیگری که به مغزتان برسد را طبعا به او نگفتم، چون فایده ای ندارد!

سلام
در غیرعلمی بودن این توهمات همین بس که هیچگاه نمی‌توان آنها را ابطال کرد پس واقعاً نباید خودتان را خسته کنید. البته چون کرونا سرعتش بالاست ممکن است برخی اذهان دچار این سوال شوند که مثلاً «این همونی نیست که من هفته پیش می‌گفتم زیر سر آمریکایی‌هاست!؟» و شاید بعد دچار تحول بشوند!! این امیدواری‌های من خودش نوعی توهم است به خدا

مهدی دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1398 ساعت 08:28 ق.ظ

میله عزیز سلام
یک نکته جالب شما در این پست، اشاره به دست بالا گرفتن قدرت بشر است. که ظاهرا در تئوری توطئه نقش اساسی ایفا می کند. وقتی به وقایع تاریخی نگاه می کنیم در اکثر مواقع قدرت هایی فراتر از بشر مسیر تاریخ را عوض کرده اند
فکر می کنم شاخه ای از علم به نام جرافیای سیاسی اثر قدرتمند جغرافیا را بر شکل گیری و فروپاشی تمدن ها نشان می دهد. اما ما تمایل داریم مسایل به افراد تقلیل دهیم. من منکر اثر بخشی تصمیمات مان نیستم اما از طرفی نادیده گرفتن قدرت محیط و طبیعت سهل گرفتن مسئله است.
همین کرونا دلیل مستحکم که نشان می دهد دانش بشر چگونه در برخورد با آن تهی دست است فارغ از قدرت اقتصادی و علمی تمام عالم را درگیر کرده و تنها کار موثری که از دستمان بر می آید پیشگیری است.

سلام رفیق
این نوع تحلیل کردن ما را بیچاره کرده است و بیشتر هم بیچاره خواهد کرد. یعنی از کرونا هم بدتر است.
امور و وقایع اجتماعی قابل تقلیل به سطح فردی نیستند.
البته کار نشد ندارد!!!
منتها تحلیل‌های دم دستی که همه جا قابلیت کاربرد دارد و کسی هم نمی‌تواند آن را ابطال کند مورد پسند قرار می‌گیرد چون ما دوست داریم همیشه حق به جانب باشیم و ...

بندباز دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1398 ساعت 11:29 ق.ظ https://dbandbaz.blogfa.com

درود بر میله
به نظرم در جایی مثل ایران که سرعت حوادث چیزی شبیه بارش سنگ از کوه است و غیرقابل کنترل!! بهتر است یاد بگیریم دیگر دنبال چرایی مسائل نباشیم. همین که یک اتفاق رخ داد باید به دنبال این باشیم که چطور ازش جان ِسالم به در ببریم. دیگر وقت نداریم که بنشینیم و از این فکرها بکنیم!...
کاشکی دست هامونو خوب و تند بشوریم! دستمال کاغذی داشته باشیم. روی زمین تف نکنیم...

سلام بر بندباز

خارج از شوخی می‌خواهماز یک زاویه کمی باهات مخالفت کنم. خودم را مثال می‌زنم. فرض کن من هر روز در محل کارم یکسری کارهای ضرب‌الاجلی را انجام دهم و کارهایی که فورس رویشان نیست را بگذارم برای بعد و در خانه هم مواردی که هنوز در آنها کارد به استخوان نرسیده است را رها کنم و به کارهای معمول و زودبازده بپردازم. با این وصف بعد از مدتی نه چندان بلند، وضعیتم می‌شود شبیه بارش سنگ از کوه برای خروج از این اوضاع باید دیدمان را میان‌مدت و بلندمدت کنیم (پوستمان هم که در این سالها کلفت شده است!) که اگر نکنیم همیشه در این وضعیت خواهیم ماند و بدتر هم خواهد شد. به قول معروف به فکر قورباغه‌های بزرگ باشیم. در اینجا هم یکی از قورباغه بزرگ «چرایی این مسائل» است.
می‌خواستم بگم هرجای دنیا باشیم و رویکردمان به کار و زندگی مثل مثال خودم باشد سرعت حوادث برایمان زیاد می‌شود. وقتی کل جامعه یا اکثریت آن چنین باشد سرعت حوادث اجتماعی هم همین می‌شود که شما گفتید.
... از غم ای کاشها چشمم کبود...

دریا سه‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1398 ساعت 01:27 ق.ظ http://jaiibarayeman.blogfa.com/

سلام میله جان
کاملا باهات موافقم. معضلاتی که برشمردی اینقدر مهم هستند که دیگه نیاز نباشه باب جدیدی باز کنیم و بگیم این یکی رو یادمون باشه.
فکر میکنم اصلا خیلی تخیلی راجع به دنیامون فکر میکنیم. یعنی اگه از روی وقایع و رفتارها و تصمیمات و نحوه برخوردمون توی سالی که گذشت فیلم بسازن و بشینیم نگاه کنیم رد روانپریشی رو میشه توش دید یعنی کلا با هر مساله ای طوری برخورد می کنیم که انگار یه بازی مجازیه و باید ببریم و اگه باختیم هم چه اشکالی داره زندگی ادامه داره.
کل تاریخ روشهای مقابله با حماقت های انسانیه. شاید یه روزی از ما توی تاریخ درس عبرت بگیرن. لااقل اونجا به یه دردی بخوریم

این برنامه رو هم دیدم یه بار. خیلی خوب بود. اختراع بازیها با فاصله زیاد بهترین اختراع بشر بوده تا حالا

امیدوارم سال جدید همراه با سلامتی و شادی باشه برای شما و همه ی دوستان.

سلام بر دریا
فکر کنم زیاد انیمیشن دیده‌ایم... فکر می‌کنیم زیر ماشین رفتیم هم می‌تونیم بلند بشیم و گرد و خاک لباسمان را بتکانیم و به راه خود ادامه بدهیم
این برنامه را باز هم ببین. با توجه به رشته شما بسیار چیزهای جالبی در آن خواهی دید.
.......
ممنون . واقعاً امسال از آن سالهایی است که دل و دماغی برای عید نمانده است اما آرزوهای خوب داشتن برای دوستان همیشه جای ویژه خود را دارد. سلامت و برقرار و شاد باشید

مدادسیاه یکشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1398 ساعت 09:43 ق.ظ

تصویر تابلویی را دیدم که رویش نوشته بود فکر می کردیم سال 2020 قرار است سوار ماشین های پرنده بشویم اما معلوم شد تازه باید یاد بگیریم چه جوری دستهایمان را بشوییم.
به نظرم کرونا درس ها و عبرت های فراوانی در خود نهفته دارد. امیدوارم بشریت به طور جدی به آن بپردازد.

سلام بر مداد
چند روزی است که در خانه هستم. فکر کنم ساختن ماشینهای پرنده کار به مراتب راحت تری است تا سر و کله زدن با بچه ها... نه!! دوست دارم کرونا را در آغوش بگیرم
از شوخی که بگذریم همین شستشوی دستها هم کم چیزی نیست. امیدوارم درس های بعدی را هم همه خوب بگیریم. همه حتی آنانکه دل این مسایل را می کاوند تا دشمنان جدیدی در آن بیابند و توطیه های آنان را کشف و خنثی کنند.

عاطفه دوشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1398 ساعت 01:44 ق.ظ

سلام.راستش در رابطه با جواب شما به بند باز به نظرم قورباغه بزرگ همین رعایت بهداشت هست نه چرایی این مسائل.

سلام دوست عزیز
ممنون از توجه شما... در این شرایط بسیار خطیر شستشوی دستها و ماندن در خانه قورباغه‌ای بزرگ محسوب شود (برای اکثریت).
در جواب کامنت بندباز می‌خواستم نشان بدهم چرا سرعت حوادث بالاست (چرایی این مسایل هم به سرعت بالای حوادث باز می‌گردد) . وقتی باری به هر جهت زندگی کنیم روزی خواهد رسید که مسایل ریز و درشت بر سرمان می‌بارد. اگر به چرایی مسایل توجه کنیم یا به توصیه آنها که به چرایی مسایل فکر کرده‌اند گوش کنیم متوجه می‌شویم که چه کارهایی را باید در اولویت بگذاریم مثلاً همین الان و به قول شما شستشوی دست و ماندن در خانه.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد