میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

آونگ فوکو (1) - موز و حکم وجوب خواندن این کتاب!

با گسترش فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی این امکان به وجود آمده است که با طرز فکر و نحوه تحلیل تعداد بیشتری از دوستان و آشنایان و حتی غریبه‌ها در خصوص مسائل جاری و غیر جاری آشنا بشویم. طبیعتاً همه‌ی این دوستان تولید محتوا نمی‌کنند بلکه از میان مطالبی که توسط آنها به اشتراک گذاشته می‌شود، می‌توانیم پی ببریم چه تیپ تحلیل‌هایی مورد پسند یا مورد وثوق یا لااقل مورد توجه است.

یکی از مواردی که زیاد به چشم می‌خورد، تحلیل‌های مبتنی بر توهم توطئه است. ظاهراً درصد قابل توجهی از ما نه‌تنها استعداد ارتباط برقرار کردن بین وقایع نامرتبط را داریم بلکه همواره متوجه تکه‌های پازل یک نقشه بزرگ و طرح پنهانی در پسِ آن وقایع می‌شویم. همچنین برخی اساتید، کوچکترین حرکات دست‌های پشت پرده را رصد می‌کنند و توطئه‌های آن قدرتمندان را، همچون لباس‌های زیرشان به‌صورت آنلاین یا با فاصله‌ای کوتاه زیر نور خورشید و در معرض دیدِ عموم قرار می‌دهند و ما در شبکه‌ها این موارد را به یکدیگر گوشزد می‌کنیم و دست به دست می‌چرخانیم. برخی از این پیام‌ها و تحلیل‌ها نشان می‌دهد که ما همچون عروسکان خیمه‌شب‌بازی هستیم که از جای دیگر کنترل می‌شویم و حتی دامنه نفوذ توطئه‌گرانِ نامرد به جایی رسیده است که سودای کاهش سایز محتویات لباس زیرِ مردان ما را در سر دارند! در نقطه مقابل برخی دیگر از پیام‌ها آشکارا نوعی هذیان‌گویی پیرامون عظمت خودمان است و انگار ماموریت ویژه و خاصِ تاریخی و جهانی به ما محول شده است.

ارتباط دادن وقایع به یکدیگر کار زیاد سختی نیست! اگر دو واقعه به هیچ صراطی به یکدیگر مرتبط نشوند خیلی راحت می‌توانیم عنوان کنیم که یکی صرفاً به این دلیل وقوع یافته است که ذهن ما را از دومی منحرف کند! و بدین‌ترتیب ارتباطی مستحکم بین آنها برقرار می‌کنیم. در حال حاضر ما به مدد پیشرفت علم و تکنولوژی می‌توانیم آمدن یا نیامدن باران در نقطه‌ای از زمین را به توطئه‌ی دشمنان در هزاران کیلومتر آن‌طرف‌تر مرتبط کنیم و بسیار موارد مشابه دیگر... در واقع اکنون ما دست‌های توطئه‌گران را نه فقط در سیاست کلان بلکه در همه حوزه‌ها (حتی حوزه‌هایی مثل غذا و ورزش و غیره) می‌بینیم و کار به حوزه‌های خُردی مثل روابط خانوادگی رسیده است.

البته با گسترش فضای مجازی سرعت تکثیر این نوع تحلیل‌ها افزایش پیدا کرده اما شاید دامنه نفوذ آنها پیش از این هم به همین گستردگی بوده است. یادم می‌آید وقتی اسکناس 10تومانی جدید وارد بازار شد، شایعه‌ای به سرعت همه‌گیر شد که طراح این اسکناس در لحظات آخر رندبازی کرده است و در قسمت ریشِ تصویر روی اسکناس (مرحوم مدرس) طرح یک روباه را درآورده است و بعد از ایران خارج شده است... نوجوانان دهه‌ی شصتی حتماً شور و حرارت اطرافیان خود را فراموش نکرده‌اند که مترصد دریافت یکی از این اسکناس‌ها بودند تا روباه مذکور را بیابند! جالب است بدانید برخی فراتر هم رفتند و چندین و چند روباه و البته چیزهای دیگر یافتند. کار به جایی رسید که برخی از گرفتن و نگهداری این اسکناس اجتناب می‌کردند چون معتقد بودند عن‌قریب این اسکناس‌ها ابطال و آنها متضرر می‌شوند! این ممکن است برای شما لطیفه‌ای خنده‌دار باشد و برای ما خاطره... اما برای یک جامعه‌ کم از فاجعه نیست.

توطئه‌ها حتماً وجود دارند. توطئه‌ها قابل اثبات یا ابطال هستند اما توهم توطئه یک ایمان و باور محکم و یک پیش‌فرض ذهنی است که غیرقابل اثبات و ابطال است و جنسش چیز دیگری است. ما به مرور زمان و کثرت استعمال چنین توهماتی دارای یک خط‌کش ذهنی می‌شویم که همه وقایع را می‌توانیم با آن سانت کنیم (ساده‌سازی = گشادیسم تحلیلی) و با گرفتن انگشت اشاره به سوی دیگران موجبات آرامش خاطر خویش را فراهم ‌آوریم. البته مبتلایان به این مشکل در همه دنیا یافت می‌شوند و اتفاقاً انواع خارجی آن جزء منابع موثق ما قرار می‌گیرند.

یکی دیگر از مشکلات ما در این رابطه، علاقه و نیاز افراطی ما برای یافتن معناست. دنیا برای ما اسرارآمیز است، پیچیده است، در برخی مواقع قابل فهم نیست... معناها هم هرچه پیچیده‌تر و رازآلودتر باشد بیشتر به کار می‌آید. به همین دلیل است که بازار عرفان‌های صادق و غیرصادق، کاذب و غیرکاذب، در دنیا و البته در میان ما رواج دارد.

آونگ فوکو یک داستان است. داستانی جامع درخصوص سه ویراستار که از سر تفریح و تفنن به خلق یک طرح سری دست می‌زنند، طرحی که از بیش از ششصد سال قبل (و بلکه چندهزارسال) کلید خورده است. بازی‌ را شروع می‌کنند اما این بازی به جاهای عجیبی ختم می‌شود. این داستان می‌تواند برای اذهان توطئه‌اندیش و معتاد به معنایابی افراطیِ ما مفید باشد. در قسمت‌های بعد معرفی جامع‌تری از این کتاب خواهم داشت و از آنجایی‌که این رمان استعداد رها شدن توسط خواننده را دارد حتماً توصیه‌هایی در رابطه با چگونه خواندن این کتاب خواهم داشت.

برای گوجه‌سبز و آلو خواص قابل توجهی ذکر شده است، اما برای کسانی که دچار بیرون‌روی هستند علی‌القاعده خوردن این میوه‌ها تبعات خوبی ندارد. این‌جور مواقع موز میوه کاربردی‌تری است. لذا عقل حکم می‌کند در فضای مجازی گوجه‌سبز برای یکدیگر فوروارد نکنیم و در جمع‌های دوستانه و خانوادگی، کیلوکیلو آلو در حلق یکدیگر نکنیم! در عوض موز بخوریم و آونگ فوکو بخوانیم.

.................................

لینک قسمت بعدی

۱۱ سال پیش در همین نزدیکی ها

سلام دوستان 

هفته بعد فضای مجازی کلاٌ تعطیل .... و در خدمت دوستان نیستم 

برای اینکه جایمان باصطلاح خالی نباشه ظرف این دو سه روز چندین پست پشت (کشت مشت و...) سر هم گذاشتم. 

این شعر هم مربوط به زمانهای قدیمه و زمانی که شاید به تئوری توطئه بیشتر بها می دادم و البته الان کمتر بها می دهم و نه اینکه اصلاٌ بها! ندهم. 

.... 

بار دیگر یکدلی

در درون سینه هامان موج می زد

این خیابانها ز مردم فوج می زد

بار دیگر عزم کردیم

پوستین کهنه مان را نو کنیم

دستهامان تا رسیدن چند انگشتی دگر

ناگهان

از جای دیگر

از همان جایی که دارند ادعا

بهر آزادی ما

صحبت از تائید ما شد  صحبت از پیروزی ما

در همان وقتی که ما چند انگشتی دگر

لبخند بر چهره این حاکمان

بار دیگر ساز شد

دستهاشان بهر سرکوبی ما

از زمین و آسمان

بار دیگر باز شد

در درون سینه هامان نقش آن بیگانگان

بار دیگر راز شد

بغض هامان در گلوهامان شکست

بر تن و انداممان

پوستین کهنه مان

بار دیگر نقش بست

....

1378/5/3