میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

شعری برای خرید زمان!

زندانبان به یاد آر

آن هنگام که مردمان

درهای زندان را به خشم بگشایند

آن زمان که تو و سکوت تو  بلندترین فریاد خواهش است

زندانبان به یاد آر

آن هنگام که کودکان  در کتابهای تاریخ

نفرین کنان نام تو را می خوانند

آن هنگام که نوادگان تو در کنار کودکان من

بازی می کنند

و از شرم نام تو را نمی خوانند

زندانبان به یاد آر

آن هنگام که خاک زیر پایت نیز

نفرین می کند لحظه های تحمل بارت را

آن هنگام که آفتاب نیز

از افشاندن نورش به روی تو  افسوس می خورد

زندانبان به یاد آر

آن هنگام که از تن تو

جز مشتی استخوان در ژرفنای خاک

هیچ نمانده است

زندانبان با چه تو تعویض کرده ای

آن لحظه های پاک کودکیت را؟

1378/7/28

پی نوشت : 11 دقیقه کوئلیو را تمام کردم ولی وقتی چند جا رو با پی دی اف مقابله کردم متوجه شدم که اون کتاب "گذری بر 11 دقیقه" بوده است!! لذا باید دوباره بخوانمش آن هم پی دی افی که برای من عذاب آوره! حالا امروز صبح به خیال خودم کتاب جدید هم دستم گرفتم (اشتیاق – مجموعه داستان های کوتاه آمریکایی و کانادایی). حالا از ته بساط شعرای قدیمی یه چیزایی می کشم بیرون تا بتوانم خودم را برسانم. ببخشید.

پ ن 2: دوستان پی دی اف کامل سانسور نشده این کتاب را کسی جایی سراغ دارد؟ هر چی پیدا کردم ناقص است!

ظلمت در نیمروز آرتور کستلر

 

 

نیکلای سلمانویچ روباشوف از انقلابیون کهنه کار روسیه است: عضو سابق کمیته مرکزی حزب, کمیسر سابق خلق, فرمانده سابق لشگر2 ارتش انقلابی, دارنده نشان افتخار انقلاب به خاطر بی باکی در برابر دشمن خلق و... و در عکس دسته جمعی رهبران انقلاب در کنگره اول حضور دارد. حالا فردی با این سابقه درخشان انقلابی به دهه 1930 رسیده است زمانی که تصفیه های خونین از غیر خودی ها به خودی ها رسیده است... داستان با کابوس چندباره دستگیری روباشوف شروع می شود که این بار به حقیقت می پیوندد. جرم!؟ همان اقدام علیه امنیت ملی خودمان است با یک کمی این طرف و اون طرفتر و چند چیز واهی دیگر. و این کتاب شرح داستان روباشوف است از بازجویی ها و نحوه شکستن و اعتراف کردن و اقرار علیه خود که البته واضح است که به کجا ختم می شود.

در شوروی نیز تیغ حذف ابتدا از دگراندیشان شروع و بعدها به جناح های داخلی کشیده شد و این روند ناب گرایی به همین صورت ادامه یافت و نظام به جایی رسید که تاب تحمل کوچکترین انتقاد را نداشت. البته انتقاد جای خود را دارد بهتر آن است بگوییم تاب تحمل کوچکترین اختلاف سلیقه را نداشت.مواردی که در داستان ذکر می شود شاید به نظر کمدی بیاید ولی برگرفته از واقعیت و منطق حاکم است.

 

ادامه مطلب ...