میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

جای خالی‌ات را با کلمات پر می‌کنم – زهرا محمودی

یکی از دوستان وبلاگی محبت کرد و کتاب شعرش را برایم فرستاد. مدت‌هاست کتاب شعری از شاعران جوان معاصر در دست نگرفته‌ام! شاید چهار پج سالی گذشته باشد. نمی‌دانم آیا خواندن شعر دوره‌ی خاصی دارد؟! مثلاً نوجوانی و اوایل جوانی و یا مثلاً دوره عاشقی یا  دوره خدمت سربازی!؟ نباید این‌گونه باشد اما مثل این‌که هست.

مردمی که در حاشیه و متن «کویر» زندگی می‌کنند حواسشان باید بیش از این جمع باشد. غفلت کنند کویر پیش خواهد آمد؛ با سرعتی حیرت‌انگیز که با سکون و سکوتش قرابتی ندارد. شعر خواندن مثل کاشتن نهال است. مثل درختان تاغ، مثل گز. اگر نکاریم، دیر و دور نیست که از خشکی و زمختی خود حیرت کنیم.

برای خواندن شعر فوایدی زیادی می‌توان متصور شد. به کار گرفتن ذهن و به حرکت انداختن قوه‌ی خیال و پروردن آن یکی از فواید مهم شعرخوانی است. با اینکه اکثریت ما تا حدودی به این فواید آگاه هستیم اما باز هم نمی‌خوانیم! بخشی از علت عدم رجوع ما برمی‌گردد به اینکه در «مسابقه»‌ای که هر روزه با باز کردن چشم‌مان خود را در آن می‌یابیم به شعر احساس نیازی نداریم. احساس غلطی هم نیست! وقتی به چیزی نیاز نباشد آن چیز به سادگی حذف می‌شود؛ پس به نظر می‌رسد حذف شعرخوانی از زندگی ما یک فرایند منطقی بوده است! لذا من و شما دوست عزیز می‌توانیم با خیال راحت شعر نخوانیم! ای بابا! فکر نمی‌کردم به اینجا برسم!!

به هر حال، اگر بخواهیم از حضور دایمی در آن مسابقه روزمره تجدیدنظر کنیم، شعر یکی از گزینه‌هایی است که باید در لیست خود قرار دهیم. شعر کلاسیک، شعر نو، ترجمه و... فرقی نمی‌کند.

خیلی شنیده‌ایم که شعر آینه جامعه است و به عنوان مثال می‌گویند فضای جامعه را بعد از بیست و هشتم مرداد به خوبی می‌توان در اشعاری که بلافاصله پس از آن واقعه سروده شد ببینیم: فضایی آکنده از یأس و ناامیدی. شاید بگویید ناخوانده می‌توان حدس زد در این دوره‌ای که در آن به سر می‌بریم چه فضایی بر شعر معاصر غالب است!! حق با شماست. حدستان غلط نیست! جز این بود باید تعجب کرد. من اما معتقدم رسالت ادبیات این است که نگذارد همین دردها و ناامیدی‌ها و کاستی‌ها به یک تصویر پابرجا و عادی و طبیعی در ذهن ما تبدیل شود. هر بار به نحوی جدید آنها را در چشمان ما فرو کند تا با آنها خو نگیریم. به وجود آنها عادت نکنیم. این از نگاه من مهمترین فایده شعر است.

مجموعه «جای خالی‌ات را با کلمات پر می‌کنم» حاوی سه بخش است؛ ابتدا تعدادی غزل و پس از آن تعدادی شعر سپید و در انتها چند ترانه. در ادامه مطلب یکی از اشعار این مجموعه را خواهم آورد.

*****

مشخصات کتاب: جای خالی‌ات را با کلمات پر می‌کنم، زهرا محمودی، نشر سیب سرخ، چاپ اول 1401

........

پ ن 1: کتاب بعدی که در مورد آن خواهم نوشت بندرهای شرق اثر امین معلوف خواهد بود.

پ ن 2: برنامه‌های بعدی بدین‌ترتیب خواهد بود: مرد بدون وطن (وونه‌گات)، طومار شیخ شرزین (بهرام بیضایی)، پرواز بر فراز آشیانه فاخته (کن کیسی)، دشمنان (باشویس سینگر)، ملکوت (بهرام صادقی)، استخوانهای دوست داشتنی (آلیس زیبولد)، ژاله‌کش (ادویج دانتیگا) .

 

 

ادامه مطلب ...