میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

جانورها جویس کارول اوتس


 

جیلیان زنی میانسال است که در پاریس و در موزه لوور مجسمه ای خاص و آشنا را می بیند و با دیدن آن خاطرات دوران دانشگاه درماساچوست آمریکا, در ذهنش تداعی می شود. خواننده در فصول بعد روایت این دوره از زندگی جیلیان را از زبان او (دفترچه خاطرات) می خواند. جیلیان و دوستانش همه به آندره هارو , استادی که دانشجویان بر سر کلاس و کارگاه شعرش حاضر می شوند, فکر می کنند و عاشق او هستند اما در مورد او سخنی به یکدیگر نمی گویند. هارو هم با عقاید ویژه اش و نوع عمل و سخنش موجبات شیفتگی دختران دانشجو را فراهم می کند. به هر حال...به قول جیلیان برای زنان دلباختگی یک موضوع شخصی است.باید به یک نفر فکر کنی.

جیلیان که پدر و مادری مسن دارد و به نوعی از پدرش متنفر است و کانون خانوادگی شان نیز پریشان است, عشق جایگزین عشق پدری را در هارو می جوید که شاید پاسخی به نیاز او به امنیت و احساس امنیت باشد و بدین ترتیب...

فرازهایی از کتاب:

نه به ظاهر اعتماد کنید نه به دروغی که پشت آن پنهان است.

دشمنی با یک اثر هنری به خاطر ذات همان اثر هنری است. من به توهین عشق می ورزم, چرا که از روی صداقت است نه چیز دیگر.

ما جانورانی هستیم که احساس گناه نمی کنیم. هیچ وقت احساس گناه نمی کنیم.

پیشنهاداتی برای اصلاح

از این پس شاید این قسمت را هم به مطالبم اضافه کنم شاید به کار کسی بیاید یا به قول گفتنی برای ثبت در تاریخ! البته بعضی اغلاط چاپی اجتناب ناپذیرند و زیاد هم به چشم خواننده نمی آید و من هم بنا ندارم به آنها بپردازم. اما خب برخی اغلاط را باید گفت بلکه کسی دید و در چاپ های بعدی اصلاح کرد; مثلاً در صفحه 43 می خوانیم که هارو به دلیل حضور در تظاهرات ضد جنگ ویتنام در"واشنگتن سی دی" دستگیر شده خب این غلط تایپی کمی توی ذوق می زند.

اما از این نوع که بگذریم در صفحه 15 سطر 14 می خوانیم: می دانستم به اداره پست تاریخ در کاتامونت می رود. من نمی دانم "پست تاریخ" چه صیغه ای است , کسی اگر حدسی در این زمینه می زند و یا که اطلاعی در این خصوص دارد خوشحال می شوم بشنوم.

در صفحه 37 سطر آخر: از این موضوع به قبل از پیام ضبط شده در تلفن برمی گردد که نمی شود از آن فرار کنی. یا در صفحه 38 سطر 15 : ولی می فهمیدم که نباید با کسی صحبت کنم. چرا که این مرد یکی از استادان من بود, و نمی توانست به اندازه ای که مرا دوست دارد, هیچ وقت از عشق او به خودم تعریف کنم... یا در صفحه 41 سطر 2 : گاهی وقت ها پروفسور از گوشه چشمم نگاهم می کند, مثل این که با چشم هایش به من می خندد. که اینها با یک ویرایش ساده قابل رفع است اما برای خواننده مثل دست انداز عمل می کند.

***

جویس کارول اوتس نویسنده پرکاری است و خیلی! کتاب تاکنون از او منتشر شده است. در مورد این پرکاری او لطیفه جالبی نقل می شود که خالی از لطف نیست. دو منتقد ادبی با هم مشغول صحبت هستند, اولی می گوید شنیدی امروز کتاب جدیدی از خانم اوتس منتشرشد...دومی می گوید ای وای من هنوز اون دو ماه پیشی را نخونده ام...اولی می گوید بابا تو که وضعت خوبه من هنوز اون شیش ماه پیشیه رو نخوندم!!

این کتاب در سال 2002 منتشر شده است و در لیست  1001 کتاب قرار ندارد (کتاب بدی نبود! اما به نظرم لزومی ندارد که در این لیست باشد) اما از این نویسنده 4 کتاب در این لیست حضور دارد که یکی از آنها (سیاه آب) به تازگی ترجمه شده است.

کتاب جانورها توسط آقای حمید یزدان پناه ترجمه و نشر افق در سال 1388 آن را منتشر نموده است. (مشخصات کتاب من: چاپ اول , تیراژ 2000نسخه , 171 صفحه و به قیمت 3000 تومان)

***

پ ن 1: مصاحبه با نویسنده  اینجا  و  اینجا  و  اینجا  و  اینجا   و  اینجا

پ ن 2: نگاهی به زندگی و آثار جویس کرول اوتس  اینجا  (خبرگزاری کتاب ایران)

پ ن 3: نمره من به این کتاب 3 از 5 است (خیلی سعی کردم اشکالات ترجمه و نشر را در نمره دخالت ندهم و تا حدودی هم دخالت ندادم!)

اشتیاق مجموعه داستان کوتاه گردآوری و ترجمه آذر عالی پور

 

داستان‌های این مجموعه به استثنای یکی از آنها از میان دو مجموعه‌ی بهترین داستان‌های کوتاه آمریکایی سال 2005 و داستان‌های برنده جایزه اُهنری سال 2006 انتخاب شده‌اند. داستان "یک بار در زندگی" نیز از مجله نیویورکر (مه 2006) انتخاب شده است. نویسندگان اکثراٌ برای من جدید و ناآشنا هستند اما قبل از هر داستان بیوگرافی کوتاهی از نویسنده آورده شده است که مفید است.

آفت این گونه گردآوری ها این است که معمولاٌ بعضی از داستانها در مجموعه ای دیگر و توسط مترجمی دیگر نیز ترجمه می شود! و بدین ترتیب در حوزه ترجمه هم بهره وری مانند حوزه های دیگر می شود. خوب , همه چیزمان باید به همه چیزمان بیاید دیگر... این مجموعه 3 داستان مشترک با کتاب « نقشه هایت را بسوزان» که توسط خانم مژده دقیقی گرداوری و ترجمه شده , دارد.

پسران پیر, دختران پیر   ادوارد پی جونز

داستان مردی که به جرم قتل به زندان می رود و ماجراهای زندان و پس از زندان 7 ساله و برخورد با دوست دختر قدیمی ... (خوب)

دومین مرد را که کشت دستگیرش کردند. پلیس هیچ وقت قتل اول را به او نسبت نداد. بنابراین مقدر شد که قربانی توی قبرش بخوابد و هیچ کس رسماٌ تاوان آن چه را بر سر او آمده بود ندهد... تا حدی می شد گفت که انگار بر اساس دفاتر پلیس, سیزر یک نفر را آزادانه کشته و قسر در رفته است.

چهار میزان اول   ناتانیل بلوز

والدین یک پسر 14 ساله می خواهند برای یک ماه مسافرت بروند, یک پیرزن را استخدام می کنند تا در غیبت آنها از پسر و خانه مراقبت کند و ... (متوسط)

دختر خاله ها   جویس کارول اوتس

یکی از بازماندگان هولوکاست زندگینامه خود را چاپ می کند و با توجه به نظرات جنجالی آن پرفروش می شود و این استاد دانشگاه (فریدا) معروف می شود. ربه کا با خواندن این زندگینامه متوجه می شود که فریدا دختر خاله ایست که در زمان جنگ جهانی دوم قرار بود به نزد آنها بیاید و او فکر می کرد که کشته شده است لذا به فریدا نامه می نویسد... این داستان نامه هایی است که بین این دو رد و بدل می شود.... (خوب)

اشتیاق  آلیس مونرو

گریس پیرزنی است که به شهر زمان جوانی خود مراجعه و خاطراتش را مرور می کند. دختری که در آستانه ازدواج با دوست پسر محجوبش تصمیمی عجیب می گیرد... (خوب)

در واقع مردها – یا به عبارتی مردم , همه مردم – تصور می کردند دخترها باید یک چنین صفاتی داشته باشند: خوشگل, عزیز دردانه, ننر, خودخواه و تهی مغز. یک دختر می بایست دارای یک چنین خصوصیتی می بود تا عاشقش می شدند, آخر سر هم این دختر خودش مادر می شد و با سوز و گداز زندگیش را وقف بچه هایش می کرد. او گرچه دیگر خودخواه نبود اما هم چنان تهی مغز باقی می ماند. تا آخر عمرش.

تمرین های ساده برای دانش اموزان تازه کار   آلیکس اوهلین

پسری که در 8 سالگی برای آموزش پیانو نزد زنی می رود در حالیکه به دلیل فقر در خانه پیانویی برای تمرین ندارد و او با کشیدن کلیدهای پیانو روی کاغذ تمرین می کند و.... (متوسط)

هیچ دوستی نداشت. بیشتر اوقات ساکت بود. انگشتش را توی بینیش می کرد و وقتی می گفتند نکن, آهسته درش می آورد و به نوک انگشتش خیره می شد. طوری که انگار هیپنوتیزمش کرده اند. بعد دستش را همینطور پاک نکرده , می کرد توی جیبش.

بوهمیایی ها   جرج ساندرز

داستان از زبان پسری نقل می شود که در محله شان دو بیوه زن زندگی می کند که شوهرهایشان را در قتل عام های اروپای شرقی از دست داده اند, یکی خوش اخلاق است و دیگری بد اخلاق و قضاوتی که بچه ها دارند و... (خوب)

قاضی شیوا رام مورتی  ریشی ردی

دو دوست مسن هندی که در آمریکا زندگی می کنند و هر هفته با هم قراری دارند و پیاده روی و ناهاری... در روز کریسمس که رستوران همیشگی تعطیل است به ساندویچیی مکزیکی می روند و تصادفاٌ یکی از آنها که قاضی بازنشسته است غذای اشتباهی که شامل گوشت گاو است دریافت می کند....(متوسط)

نامه هایی در برف   ملانی ری تان

نامه ها یا واگویه هایی است که یک زن سی و چند ساله خطاب به افراد مختلف بیان می کند و از این طریق سرگذشت غم بار خود را تعریف می کند... (خوب)

اوه لیدیا! خیلی ازت ممنونم که عاشق سبزیجاتی, همین دنبال لوبیا های سبز و تازه گشتنت بود که به من فرصت داد بتونم دستمو ببرم تو کیف کوچولوت و فقط چیزی رو که بهش احتیاج داشتم پیدا کنم و بردارم. تو ایستاده بودی تو صف صندوق , تا متوجه بشی چیزی گم کردی , من شصت کیلومتر دور شده بودم, به سمت غرب.

یک بار در زندگی   جومپا لاهیری

دو خانواده هندی مهاجر در آمریکا... یک خانواده به هند باز می گردد و حالا بعد از چند سال مجدداٌ به آمریکا برمی گردند و تا زمان خرید خانه, در خانه خانواده دیگر مستقر می شوند...(خوب)

مادرم می گفت آن قدر که بمبئی آن ها را آمریکایی کرده کمبریج نکرده...

این کتاب توسط خانم آذر عالی پور گردآوری و ترجمه شده است و انتشارات مروارید آن را به زیور طبع آراسته است (280 صفحه با تیراژ 1650 نسخه در سال 1387 با قیمت 4300 تومان).

پی نوشت: خیلی وقت است مستور نخوانده ایم!! روی ماه خداوند را ببوس مهمان پست بعدی خواهد بود.

پ ن 2: نمره کتاب 3.1 از 5 می‌باشد.