میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

سوءقصد به ذات همایونی – رضا جولایی

داستان به ماجرای سوءقصد به جان محمدعلی‌شاه و سرگذشت عاملین آن می‌پردازد. در بخش قبلی به این واقعه پرداختیم. داستان با خروج موکب همایونی از قصر آغاز می‌شود، عاملین ترور در موقعیت‌های از پیش مشخص‌شده در انتظار ورود کاروان حامل شاه هستند. پس از رسیدن کاروان طبق برنامه چند بمب دستی به سوی اتومبیل شاه پرتاب و متعاقباً تیراندازی به آن انجام می‌شود. اتومبیل متوقف و ولوله‌ای در میان محافظان رخ می‌دهد اما شاه در اتومبیل نیست بلکه در کالسکه‌ایست که صدمتر عقب‌تر از خودرو حرکت می‌کند. آسیبی به شاه وارد نمی‌شود.

این فصل آغازین داستان است که با شتابی مناسب توسط یک راوی سوم‌شخص دانای کل و در تکه‌های کوتاه و از زاویه دید شخصیت‌های مختلف درگیر در ماجرا روایت می‌شود. در فصل‌های بعدی راوی به سراغ تعدادی از این شخصیت‌ها می‌رود و گذشته‌های دور و نزدیک آنها را به داستان می‌کشد. از آنجایی که اعضای اصلی این گروه بخشی طولانی از عمر نه‌چندان بلند خود را در روسیه تزاری گذرانده‌اند پس لاجرم بخشی از داستان خارج از مرزهای ایران جریان پیدا می‌کند. در اواسط نیمه دوم داستان به زمان ابتدایی داستان نزدیک می‌شویم و سپس در فصولی کوتاه با سرگذشت شخصیت‌ها در روزهای پس از انجام ترور، همراه و به پایان داستان می‌رسیم.

از نقاط قوت داستان می‌توان به انتخاب حادثه‌ای مناسب جهت داستان‌پردازی و شروع کم‌نقص آن اشاره کرد. در مورد نقاط ضعف (بزعم خودم) در ادامه مطلب خواهم نوشت.

******

رضا جولایی متولد سال 1329 در تهران است. سوءقصد به ذات همایونی (1374) اولین رمان او محسوب می‌شود اما پیش از آن سه مجموعه داستان و دو داستان بلند نوشته است. از دیگر آثار او می‌توان به «سیماب و کیمیای جان» (1381)، «یک پرونده کهنه» (1393)، «شکوفه‌های عناب» (1397) و «ماه غمگین، ماه سرخ» (1399) اشاره کرد.

مشخصات کتاب من: نشر چشمه، چاپ هفتم بهار 1399، تیراژ 500 نسخه، 277 صفحه.

...........................

پ ن 1: نمره من به کتاب 3 از 5 است. گروه A ( نمره در سایت گودریدز 3.86 )


ادامه مطلب ...

پیش‌درآمدی بر سوءقصد به ذات همایونی!

مظفرالدین‌شاه قاجار چند روز پس از امضای قانون اساسی از دنیا رفت. او آخرین پادشاهی بود که در ایران درگذشت چرا که همه شاهان پس از او در غربت از دنیا رفتند. همه‌ی ما چهره‌ای پیر و فرتوت از او در ذهن داریم که طبعاً فیلم‌ها و سریال‌ها در شکل‌گیری آن نقش دارند درحالیکه او در 43سالگی به سلطنت رسید و در 53سالگی هم از دنیا رفت. پس از او پسرش محمدعلی‌شاه بر تخت نشست در حالیکه در میان هواداران مشروطه تقریباً کسی به او خوش‌بین نبود. همگان اعتقاد داشتند که او فردی مستبد و ضدمشروطه است. در واقع بخش عظیمی از عجله‌ای که تدوین‌کنندگان قانون اساسی به خرج دادند به خاطر این بود که تا مظفرالدین‌شاه از دنیا نرفته است کار را به پایان برسانند چون مشهور بود که ولیعهد به آسانی زیر بار قانون نخواهد رفت.

محمدعلی‌شاه در چنین فضای آکنده از بی‌اعتمادی بر تخت نشست. پایتخت پس از پیروزی مشروطه از لحاظ سیاسی شکل و شمایل خاصی به خود گرفته بود. آنچه که از بلاد فرنگ به عنوان نماد و ارکان توسعه سیاسی به چشم مشروطه‌خواهان رسیده بود، قوت مطبوعات و احزاب سیاسی بود ولذا خیلی زود تعداد مطبوعات به بیش از صد عنوان نشریه رسید و تعداد انجمن‌ها روز به روز فزونی گرفت. این فزونی‌ها بیش از اینکه به پیش‌برد اهداف جنبش مشروطه یاری برسانند سبب شدند فضا هرچه بیشتر تند و رادیکال و دیوار بی‌اعتمادی بین گروه‌های مختلف بلند و بلندتر گردد.

به نظر می‌رسد هرگاه حرکتی در جهت نزدیکی و کاستن از ارتفاع این دیوار بی‌اعتمادی از سوی دربار یا مجلس انجام می‌شد بلافاصله اتفاقاتی رخ می‌داد که کینه و نفرت را عمیق‌تر می‌کرد. به عنوان مثال وقتی میرزا علی‌اصغرخان اتابک (رئیس‌الوزرا) گامی به مجلسیان نزدیک می‌شود و پیام مثبتی را از جانب شاه در مجلس قرائت می‌کند و نیروهای معتدل انتظار دارند که درگیری‌ها فروکش کند، هنگام خروج از مجلس به قتل می‌رسد. ضارب، ظاهراً عضو انجمنی مخفی است و در همان هنگام هم مشخص نمی‌شود که چنین انجمنی وجود خارجی دارد یا خیر. صدراعظم تقریباً بدون هیاهو در قم به خاک سپرده می‌شود و در پایتخت برای قاتل او مجلس ختمی قابل توجه برپا می‌شود و خطیبان مشهور آن زمان در آنجا صحبت‌های تند و آتشینی بر ضد مقتول و شاه بر زبان می‌آورند!

برخی نشریات از فضای آزادی که در نتیجه پیروزی مشروطیت به دست آمده است نهایت استفاده را می‌برند تا آگاهی مخاطبان خود را در زمینه حرامزادگی یا حلال‌زادگی شاه بالا ببرند! طبعاً انتظار هم داشته‌اند شاهی که تا چند ماه قبل سایه خدا بود هیچ واکنشی نشان ندهد. رابطه شاه و نمایندگان ملت به اوج وخامت خود می‌رسد. پس از مدتی دوباره سیگنالهایی از طرفین صادر می‌شود که نشان از امکان بهبود شرایط را دارد. شاه پیامی مثبت برای مجلسیان می‌فرستد و وکلای ملت بر سر شوق می‌آیند و نمایندگانی را برای عرض تشکر به دربار می‌فرستند. این ملاقات باز هم معتدلین را به کاسته شدن از ارتفاع دیوار بی‌اعتمادی امیدوار می‌کند. چند ساعت بعد از این دیدار، شاه که چند ماهی جرئت خروج از اقامتگاه خود را نداشته است، عزم رفتن به دوشان‌تپه را می‌کند. «سوءقصد به ذات همایونی» در چنین زمان-مکانی رخ می‌دهد.

این سوءقصد در زمینه کشتن شاه ناکام باقی می‌ماند. گروه‌های مختلفی از موافقان و مخالفان مشروطه در مظان اتهام انجام این سوءقصد هستند و همین ما را به تأمل وامی‌دارد. محمدعلی‌شاه پس از نه روز طی پیامی از مجلسیان می‌خواهد تا در زمینه یافتن مسببان و عاملان و آمران ترور اقدامی عاجل به عمل آورند. اتفاقی که هیچگاه رخ نمی‌دهد و همان‌طور که می‌دانیم محمدعلی‌شاه پس از این واقعه تا زمان عزیمت به باغشاه و به توپ بستن مجلس در انظار ظاهر نشد و شد همان که شد.

ما اکنون پسِ از بیش از صد سال تجربه‌ (خودمان و دیگران) شاید به راحتی درک کنیم که بالا رفتن تنش و عادی‌سازی خشونت در جامعه به نفع چه کسانی تمام می‌شود اما آن نسل جوان و پرشوری که در بطن جامعه با انواع ظلم و تبعیض و بی‌عدالتی و فقر و جهل و عقب‌ماندگی دست به گریبان بودند و خود هم تجربه و دانش چندانی در زمینه جامعه و سیاست نداشتند، برایشان چندان این مسئله واضح نبوده است. به هر حال، دولت‌های ضعیف قبل از مشروطه جای خود را به دولت‌های بسیار ضعیف‌تر دادند و باصطلاح از این نمد هم کلاهی برای ملت فراهم نیامد.

******

گزارش نشریه صوراسرافیل از این واقعه را (در این منبع) که شامل متن درخواست شاه نیز هست در ادامه مطلب آورده‌ام چون ممکن است چند سال بعد که به لینک رجوع کنیم اثری از تاک و تاک‌نشان نباشد... به هر حال جامعه کوتاه‌مدت ما اینچنین است.

..................

پ ن 1: در مطلب بعدی در مورد رمان سوءقصد به ذات همایونی اثر رضا جولایی خواهم نوشت.

پ ن 2: انتخابات پست قبل امشب به پایان خواهد رسید و کتاب‌های بعدی که خواهم خواند مشخص خواهد شد.

 

ادامه مطلب ...