در اوایل هر سال، بهترین کتابهایی که سال گذشته در موردشان در وبلاگ نوشتهام را انتخاب میکردم و در کنار منتخبین سالهای قبل قرار میدادم. بدینترتیب به مرور لیستی به دست آمده و میآید که شاید بتواند به کار انتخاب رمان توسط دوستان بیاید.
قبل از خواندن ادامه مطلب چند نکته قابل ذکر است:
الف) در کنار نام کتاب در هر ردیف، یک نمره و یک حرف انگلیسی آمده است. آن حروف (A,B,C) گروهی هستند که هر کتاب در آن قرار میگیرد و قبلاً در اینجا در مورد آن توضیحاتی دادهام و خواندنش برای استفاده از این لیست لازم است.
ب) در مورد نحوه نمرهدهی قبلاً در اینجا نوشتهام.
ج) در مورد انتخاب رمان هم قبلاً در اینجا نکاتی را نوشتهام که شاید به کار بیاید.
با این مقدمه به سراغ ادامه مطلب و لیست کتابهای منتخب سالهای گذشته میرویم.
در اوایل هر سال، بهترین کتابهایی که سال گذشته در موردشان در وبلاگ نوشتهام را انتخاب میکردم و در کنار منتخبین سالهای قبل قرار میدادم. بدینترتیب به مرور لیستی به دست آمده و میآید که شاید بتواند به کار انتخاب رمان توسط دوستان بیاید. کاری که امسال کمی(!) به تأخیر افتاد.
در ادامه مطلب این لیست را قرار دادهام. در کنار نام کتاب و نویسنده در هر ردیف، یک نمره و یک حرف انگلیسی آمده است. آن حروف (A,B,C) گروهی هستند که هر کتاب در آن قرار میگیرد و قبلاً در اینجا در مورد آن توضیحاتی دادهام و خواندنش برای استفاده از این لیست لازم است. و اما نمره...
در وبلاگها و سایتهای مرتبط با کتاب و فیلم، نمرهدادن امر جاافتادهایست. گاهی نویسنده سایت و وبلاگ شخصاً نمرهای بین صفر تا پنج یا ده به اثر مورد نظر میدهد و گاهی کاربران دیگر هم در به دست آمدن نمره مشارکت میکنند. مثلاً در سایت گودریدز یا آمازون شما میتوانید به هر اثری نمرهای از یک تا پنج بدهید. نمره شما با نمرات دیگران جمع، و میانگین آن به عنوان نمره اثر در معرض دید کاربران قرار میگیرد. این میانگین طبعاً عددی اعشاری میشود که معمولاً تا دو رقم اعشار در این سایتها نشان داده میشود. اما سازوکار نمرهدهی در اینجا چگونه است؟
زمانی که من تصمیم گرفتم که با نمرهدهی کتابها را ردهبندی کنم ابتدا چند شاخص را در نظر گرفتم و آنها را با برخی دوستان در میان گذاشتم و با مشورتی که از آنها گرفتم در نهایت به تعدادی شاخص نظیر: عنوان، شروع داستان، ریتم، فرم، پایانبندی، لذت خوانش و... رسیدم. برای این شاخصها با توجه به اهمیتشان وزنی در نظر گرفتم تا بر اساس آن سهم هر شاخص در نمره نهایی شکل بگیرد. این موارد را در یک جدول با فرمت اکسل قرار دادم و حالا برای نمره دادن به کلیت کتاب، به شاخصهای فوق در هر کتاب نمره میدهم (از یک تا ده و با توجه به معیارهایی که در جدول آمده است) و با فرمولهای سادهای که در جدول نوشتهام، نمره نهایی به دست میآید که من آن را تا یک رقم اعشاری گرد کرده و در وبلاگ میگذارم. (یک نمونه در ادامه مطلب آمده است)
شاید سوال شود که این همه دفتر و دستک برای چیست!؟ در پاسخ ضمن تأکید بر اهمیت کاستن از سرعت و شتاب زندگی میتوان به بستنی چوبی یا قیفی اشاره کرد! برخی دوست دارند بستنی خود را لیس بزنند و لذت ببرند و برخی هم آن را گاز میزنند. من البته از آنها هستم که لیس زدنِ بستنی را ترجیح میدهم!
.............
پ ن 1: در مورد انتخاب رمان قبلاً چیزهایی نوشتهام (اینجا).
پ ن 2: مطلب بعدی در مورد «مداد نجار» اثر مانوئل ریباس خواهد بود.
پ ن 3: طبیعتاً این سیستم نمرهدهی میتواند خیلی بهتر از این باشد ...
ادامه مطلب ...
معمولاً در این ایام از میان کتابهای که سال گذشته خوانده و در موردشان در وبلاگ نوشتهام، یک لیست حدوداً دهتایی را به عنوان کتابهای قابل توصیه جمعبندی میکنم. این لیست کوتاه در کنار کتابهای منتخب سالهای گذشته احتمالاً به کار مخاطبین خواهد آمد. در سالهای قبل یک دستهبندی مبتنی بر تجربه شخصی خودم روی کتابها داشتم (A و B و C) که لازم است مجدداً در مورد آن توضیحاتی بدهم.
تصور کنید شما هم مثل من تصمیم گرفتهاید در سال جدید ورزش کنید! مثلاً از همین شنبه آینده! چنانچه برای شروع، برنامه سنگینی در نظر بگیریم، بدنمان جواب نخواهد داد و حتی اگر دچار آسیبدیدگی نشویم محتملاً از ادامه ورزش منصرف خواهیم شد. این قاعده در مورد امور دیگر نیز کاربرد دارد. یک نوزاد در بدو تولد فقط توانایی هضم شیر مادر یا شیر خشک را دارد و به مرور معدهاش آمادگی دریافت غذا را پیدا خواهد کرد.
در مورد رمانخوانی هم وضعیت کمابیش به همین شکل است. چنانچه در ابتدای پروژه بازگشت به رمان (چون ما همگی تجربیات جسته و گریخته شنیدن و خواندن داستان را در گذشتههای دور و نزدیک داشتهایم) اگر به سراغ رمانهای شاهکاری نظیر گفتگو در کاتدرالِ یوسا، اگر شبی از شبهای زمستان مسافریِ کالوینو، پاییز پدرسالارِ مارکز، خشم و هیاهوی ویلیام فاکنر و یا خدای ناکرده پوست انداختن فوئنتس برویم تکلیفمان مشخصاً با کرامالکاتبین خواهد بود! و احتمال تداوم کتابخوانی ما به صفر نزدیک میشود و امری که تداوم نداشته باشد نتیجه مطلوبی نخواهد داشت:
از تداوم خارها گُل میشود!
از تداوم سرکهها مُل میشود!
در میان ورزشها، پیادهروی و فوتبال و والیبال و پاورلیفتینگ و ووشو هیچ ارجحیتی از حیث ورزشی بر یکدیگر ندارند اما برای بدنی که ناآماده است برنامه و ترتیبی لازم است. در مثال تغذیه کودک، شیر و حریرهی بادام و سوپ جو و لازانیا و کشک بادمجان هر کدام از لحاظ غذایی مزایای خودش را دارد اما برای کودک ترتیبی لازم است و البته هیچکس نمیگوید غذاهای ترکیبی برتر از مثلاً شیر هستند و وقتی معده کودک توانست از پس هضم غذا برآید، کلاً شیر را کنار بگذاریم. بدن ما به همه مواد غذایی نیاز دارد و خوردن سه وعده در روز بیفاستروگانف یا کلهپاچه فقط نشاندهنده پرت بودن ما از موضوع تغذیه است.
با این مقدمه به سراغ گروهبندی تجربی خودم میروم. گروه A کتابهایی هستند که یک بار خواندن آن برای کسب لذت و دریافت و فهم محتوا کفایت میکند. معمولاً زمان در این داستانها خطی است. نوع روایت بهگونهایست که خواننده نیازی نخواهد داشت برای درک آن انرژی مضاعفی بگذارد. طرح داستان پیچیدگی چندانی ندارد و باصطلاح همه گزینهها روی میز است و ما میبینیم! گروه B کتابهایی هستند که ما در خوانش اول از کتاب لذت خواهیم برد و حتی شگفت زده نیز خواهیم شد اما اگر همت کنیم و آن را دوباره بخوانیم لذایذ و منافع آن برای ما بیشتر خواهد شد. گاه در خوانش دوم این آثار، دریچههای ظریفی برای ما گشوده میشود که در مرتبه اول از چشممان دور مانده است. در قیاس با گروه قبل میتوان گفت احتمالاً یکی دو گزینه زیر میز قرار میگیرد و دیدن آنها مستلزم صرف وقت و انرژی یا گذراندن مقدماتی است اما ندیدن آن هم مانع از لذت بردن از کتاب نمیشود. گروه C کتابهایی هستند که برای احاطه به داستان معمولاً به دوبار خواندن یا صرف انرژی مضاعف و داشتن تمرکز نیاز است. معمولاً زمان در این داستانها غیرخطی است و فرم و طرح داستان یا زبان روایت پیچیدگیهای خاص خودش را دارد و... شاید بتوان گفت اکثر گزینهها زیر میز است و ندیدن آنها موجب کلافگی خوانندهی تازهکار میشود.
باز هم تاکید میکنم گروهبندی فوق مبتنی بر تجربه من است و طبعاً ارتفاع میز میتواند چند سانتی بالا و پایین شود و کتابی را از گروهی به گروه مجاور هدایت کند اما اینجا هم همانند مثال ورزش و تغذیه نمیتوان گفت ارزش یک کتاب گروه A از فلان گروه کمتر است و بالعکس. شاهکاری که در گروه A قرار میگیرد همانقدر شاهکار است که نظیرش در گروه C... ما برای آشتی کردن با رمان لازم است مدتی با کتابهای گروه A و سپس گروه B همراه شویم و پس از آن هر از گاهی به گروه C سری بزنیم. بعدها که موتورمان گرم شد میتوانیم با توجه به حال و هوای درونی و شرایط محیطی خودمان از هر سه گروه گزینهها را انتخاب کنیم و از کتاب خواندن لذت ببریم. در ادامه مطلب لیست منتخبین این سالها را با گروهبندی آن آوردهام.
.........................
پ ن 1: این تعریف و گروهبندی به مرور برای خودم شفاف میشود و فکر کنم تا ده سال دیگر به جایی برسیم که گروهبندی کتابها مثل الان سخت نباشد و مو لای درزش نرود... فعلاً میرود!
پ ن 2: کتاب بعدی یک رمان از گروه C و از خطه آمریکای لاتین خواهد بود: پدرو پارامو اثر خوان رولفو... در حال خواندن سهباره آن هستم. پس از آن میخواهم چند کتاب A و B بخوانم تا موتورم باصطلاح روشن شود لذا برنامههای آتی بدین شرح است: چشم گربه از مارگریت اتوود، بلآمی از گیدوموپاسان، قدرت و جلال از گراهام گرین. مابین این موارد به ادبیات داستانی خودمان هم سر خواهم زد که در پست بعدی اطلاعرسانی خواهم کرد.
پ ن 3: هنوز میتوانیم انتخاب کنیم که کتاب بخوانیم!
ادامه مطلب ...
اگر بخواهم طبق روال سنوات قبل (مثل این پُست) بهترین کتابهایی که در سال گذشته خواندهام را جمعبندی کنم قاعدتاً به لیستی که در ادامهی مطلب آوردهام خواهم رسید.
...................
پ ن 1: در اینجا و بعد از تعطیلاتِ نوروز، از دو مشکل پیشآمده بر سر راه کتابخوانی و وبلاگنویسی نوشتم و برخی دوستان لطف کردند و اظهار امیدواری کردند، آرزو کردند، دعا کردند، تمرکز کردند، انرژی مثبت دادند و کارهایی از این قبیل تا این مشکلات حل شود. مشکلِ ساعتِ حرکتِ اتوبوسها حل شد و فقط ماند مشکلِ کاری. اینجا باید یادی بکنم از مرحوم مهندس بازرگان که جایی با اشاره به وقایع انقلاب گفته بود دعا میکردیم باران ببارد اما سیل آمد! فیالواقع آن مشکل چینیها نهتنها از بیخ و بُن حل شد بلکه جوری حل شد که الان من بین زمین و آسمان معلق میباشم! یعنی میتوانم تماموقت کتاب بخوانم و بنویسم که طبیعتاً از لحاظ کاری شرایط مطلوبی نیست! لذا از آرزوکنندگان و تمرکزکنندگان و... خواهشمندم کمی گرهِ موضوع را شُل کنند! البته خواهران گرامی گرهِ روسری را با توجه به احتمال سیل و سیلاب در ایام انتخابات کماکان شُل ننمایند! با تشکر!
ادامه مطلب ...
به عادت سالهای گذشته اگر بخواهم از بین کتابهایی که سال گذشته خواندهام تعدادی را انتخاب کنم و بچسبانم به لیست سالهای قبل، میشود همین لیستی که در ادامهی مطلب آوردهام. کتابها را مثل سنوات گذشته سه گروه کردم ؛ اگر در هر گروه چندتایی را خوانده باشید و پسندیده باشید میتوانید به احتمال زیاد از باقی همگروهیهایش نیز لذت ببرید و بالعکس! البته همانطور که سالهای قبل گفتهام مو لای درز این تقسیمبندی میرود بهشدت هم میرود!
تکرار میکنم! این یک گروهبندی است و نه درجهبندی. یعنی کتابی که در گروه A قرار گرفته است هیچ ترجیحی به کتابهای گروه B و C ندارد. فقط من با سلیقه خودم این تشخیص را دادهام که اگر کسی دو سه کتاب از یکی از این گروهها را خوانده و لذت برده باشد به احتمال زیاد از همگروهیهایش نیز لذت خواهد برد و بالعکس مثلاً اگر یکی دو تا از گروه C را خوانده باشید و خوشتان نیامده باشد توصیه من این است که سراغ همگروهیهای آن نروید.
امیدوارم تا سال آینده پروژه نمرهدهی به کتابهای قبلی اتمام یابد و بتوانم لیستی با توجه به نمرهها در اختیار دوستان قرار بدهم.
ادامه مطلب ...