حدوداً چهل ساله به نظر میرسید. خونسرد و آرام کنار پرچمی که به مناسبت سخنرانی کنار پیادهرو گذاشته بودند قدم میزد. دو ساعت به وقت ناهار مانده بود. ظرف غذایی که از مطبخی دو سه کوچه پایینتر خریده بود، مثل همهی روزهای قبل داخل کولهپشتیاش بود. سخنران از راه رسید و آرام و خونسرد، همانگونه که از سن و سال بالایش انتظار میرفت، رو به دوربینها و حاضران مشغول صحبت شد. همان کنار خیابان. کمی بعد به نظر میآمد صدای شنیدن شلیک گلوله در فاصله چند متری، برای سخنران بیشتر کنجکاویبرانگیز بود تا ترسناک! شاید به همین خاطر بدون اینکه سر و گردنی خم کند به عقب چرخید تا ببیند صدای چیست. به همین سادگی فضا برای نشستن گلولهی دوم بر روی سینهاش مهیا شد. پیرمرد، گویی که میخواهد بر روی تشکچهای که روی زمین برایش تدارک دیده بودند بنشیند، دو قدم برداشت و روی زمین آرام گرفت.
******
«یاسوکو» زن جوانی است که به همراه دختر نوجوانش «میساتو» زندگی میکند. با اینکه به تازگی محل کار و زندگیش را تغییر داده اما همسر سابقش که از قضا آدم تنِ لشی است (ایشان ناپدری میساتو است و نه پدرش)، آدرس جدید او را یافته و با نیت اخاذی به سراغش میآید. ورود اجباری مرد به محل زندگی زن در همین صفحات ابتدایی داستان، به قتل ناخواستهی مرد منتهی میشود. یاسوکو نگران آن است که با این اتفاق چه بر سر او و دخترش خواهد آمد. همسایه واحد بغلی، مرد میانسالی به نام «ایشیگامی» است. او معلم ریاضی یک دبیرستان است و در این مدت کوتاهی که این مادر و دختر در مجاورت او ساکن شدهاند به یاسوکو علاقمند شده است. او که ذهنی استدلالی دارد، با شنیدن سروصدا و دیدن برخی شواهد پی به وقوع قتل میبرد و به زن پیشنهاد میدهد که در اختفای جنازه و امحای مدارک و... به آنها کمک کند. یاسوکو که مستأصل شده است این پیشنهاد کمک را میپذیرد و بدینترتیب فصل مقدماتی داستان به پایان میرسد و ما خوانندگان که از ابتدا با بخش عمدهای از حقایق ماجرا آشنا شدهایم، پس از آن نظارهگرتلاشهای گروه کارآگاهان برای کشف حقایق خواهیم بود. این گروه عبارتند از یک کارآگاه کارکشته به نام «کوساناگی» و یک کارآگاه تازهکار و همچنین یکی از دوستان نزدیک کوساناگی که استاد فیزیک دانشگاه است و عملاً این شخصیت بارِ استدلالی کشف حقایق را بر دوش میکشد. این استاد فیزیک ظاهراً در چند اثر دیگر نویسنده هم حضور دارد و به کارآگاه گالیله معروف است.
داستان سرگرمکننده و روان است. تاحدودی جذاب هم هست اما به نظرم وقتی خواننده از هشتاد نود درصد حقایق پرونده در ابتدا مطلع میشود بهتر است که اولاً حجم کار تا جایی که میتواند کم باشد و دوم اینکه آن ده بیست درصد باقیمانده (در اینجا نحوه ترفندی که ریاضیدان برای محو کردن سرنخها و گمراه کردن کارآگاهان طراحی کرده است) باید هم جذابیت و هم استحکام بالایی داشته باشد. در این زمینه چند نکته به ذهنم میرسد که در ادامه مطلب خواهم نوشت.
******
کیگو هیگاشینو متولد سال 1958 در ژاپن است. او که فارغالتحصیل رشته مهندسی برق است خیلی زود رو به نوشتن آورد و با چاپ اولین کتابش در 27 سالگی به صورت حرفهای مشغول نوشتن شد. نویسندهای پر کار که با حساب و کتابِ من از سال 1985 تا الان به طور متوسط سالی دو اثر (رمان یا مجموعه داستان) خلق کرده است. او یکی از معروفترین جنایینویسهای جنوب شرق آسیا محسوب میشود. از سال 2009 تا 2013 ریاست انجمن جنایینویسان ژاپن بوده و همچنین تمام جوایز اصلی مرتبط با کتاب در ژاپن را دریافت کرده و در سطح بینالمللی نیز نامزد جوایز مهمی در این عرصه بوده است. از کارهای او اقتباسهای سینمایی زیادی انجام شده است. «فداکاری مظنون x » یکی از تحسینشدهترین کارهای اوست که در سال 2005 چاپ شده است. این کتاب سومین رمان از گروه رمانهای نویسنده است که در آن کارآگاه گالیله حضور دارد. ترجمه انگلیسی اثر سال 2012 انجام و کتاب نامزد جایزه ادگار شده است. چهار اقتباس سینمایی از این اثر در ژاپن، کره، چین و هند صورت پذیرفته است که پوسترهای آن را در عکس بالا میبینید.
............
مشخصات کتاب من: ترجمه محمد عباسآبادی، نشر چترنگ، چاپ دوم 1398، شمارگان 1000نسخه، 376 صفحه.
............
پ ن 1: نمره من به داستان 3.1 از 5 است. گروه A ( نمره در گودریدز 4.15)
پ ن 2: سطرهای ابتدایی برداشت شخصی من از یکی از کلیپهای حادثه ترور شینزو آبه است.
پ ن 3: کتاب بعدی که در مورد آن خواهم نوشت « مارش رادتسکی » اثر یوزف روت است. پس از آن به سراغ کتاب «بندرهای شرق» اثر امین معلوف خواهم رفت.
ادامه مطلب ...