-
خاطرات روزانه یک میله
شنبه 8 مردادماه سال 1390 22:23
جمعه : رسیدم همدان و پس از استراحت به دلیل وجهه فرهنگی و دو تا نوشابه اضافه خودم! اولین جایی که می روم آرامگاه بوعلی است و اصلاً هم ارتباطی به شلوغی و نبود جای پارک در محوطه گنجنامه نداشت! به هرحال از اینجا شروع می کنم... روبروی در ورودی آرامگاه , مدفن عارف قزوینی است و پیش پای ایشان یک حوض و داخل این حوض هم آب , و در...
-
کلنگ زنی!
چهارشنبه 29 تیرماه سال 1390 05:03
وبلاگ مربوط به قضیه تاریخ خوانی در آدرس زیر شروع به کار کرد. http://groupblog.blogsky.com دوستانی که مایل به مشارکت در خواندن و نوشتن هستند برایم پیام بگذارند. دوستانی هم که در حد مطالعه مطالب و کامنت گذاشتن یا کامنت نگذاشتن همراه هستند قدمشان روی چشم , منتظر حضورشان هستیم. ارادتمند – میله بدون پرچم
-
نظرخواهی و تاریخ و ...
چهارشنبه 22 تیرماه سال 1390 10:17
1- اول این که ببخشید من مقدار زیادی درگیر هستم و کمی تاخیر دارم در این روزهای حساس! 2- از شنبه خواندن را شروع می کنیم و زیاد درگیر اسم و حواشی نخواهیم بود (زمان دبیرستان و... یادتونه هر موقع حس درس خوندن دست می داد برنامه ریزی می کردیم و همین برنامه ریزی کلی وقت می برد و وقتی تموم میشد می رفتیم بازی و اینا!) برای شروع...
-
تاریخ خوانی
یکشنبه 19 تیرماه سال 1390 11:35
1- تعدادی از دوستان کتاب مقاومت شکننده جان فوران (اینم عکسش !) را تهیه نموده اند و آماده , در انتظار شروع برنامه هستند. پس به زودی شروع می کنیم. 2- در مورد سازوکار خواندن و نوشتن مطالب و نظرات دوستان ; راهی که به ذهن تعدادی از دوستان رسید , ایجاد یک وبلاگ گروهی (متشکل از همه عزیزان همراه) و مشخص نمودن بخش به بخش کتاب...
-
آیا آدم مصنوعی ها خواب گوسفند برقی را می بینند؟ فیلیپ کی.دیک
چهارشنبه 15 تیرماه سال 1390 11:57
... مگه نمی دونی , دکارد , تو شهرک های فضایی آدم مصنوعی هایی وجود دارند که معشوقه مردها هستن... البته که غیرقانونیه. اکثر تنوع طلبی ها تو زمینه س ک س غیرقانونیه. ولی مردم به هر حال به سراغش میرن ... پیش درآمد این داستان علمی- تخیلی , خبری واقعی است که خبرگزاری رویتر در سال 1966 (یعنی دو سال قبل از انتشار همین کتاب)...
-
دلم می خواست...
یکشنبه 12 تیرماه سال 1390 00:06
برخی از دوستان یه جورایی در پست های آخرشون از خواسته های دلشون نوشتند. گفتم منم یه دو خط بنویسم که خدای ناکرده آرزو به دل از دنیا نرم. دلم می خواست صبح که از خواب پا می شم با شور و شوق فراوان به سمت محل کار چهار نعل بتازم! یعنی در این حد ها! دوست دارم دلم توی سینه بتپد وقتی صدای پای رییس را می شنوم , تپش از سر شوق...
-
خوشه های نگون بختی طاهر بن جلون
چهارشنبه 8 تیرماه سال 1390 18:30
شوهر خواهرم از نوع مردهایی است که عرب ها می پسندند. ازخود راضی است و اعتماد به نفس دارد. دوست دارد به او خدمت کنند. به همسرش به چشم خدمتکار نگاه می کند. داستان با این جملات شروع می شود. راوی (نادیا) دختری است الجزایری تبار که در فرانسه و در خانواده ای مهاجر و پرجمعیت به دنیا آمده است. از طرفی با فشار ناشی از نژادپرستی...
-
سوزنبان خوان خوسه آرئولا
یکشنبه 5 تیرماه سال 1390 15:19
آرئولا نویسنده ای مکزیکی است که کار چندانی از او در ایران منتشر نشده است یا بهتر بگویم من ندیده ام!! البته در فضای مجازی جستجویی انجام دادم ولی باز چیز چندانی نبود. این داستان کوتاه را من در شماره 52 نشریه کیان و با ترجمه عبدالله کوثری دیده ام. گویا همین داستان با ترجمه دیگری در کتاب "از فراسوی آئینه ها:...
-
تونل ارنستو ساباتو
چهارشنبه 1 تیرماه سال 1390 22:03
داستان با این جمله آغاز می شود : کافی است بگویم که من خوآن پابلو کاستل هستم , نقاشی که ماریا ایریبارنه را کشت. تصور می کنم جریان دادرسی را همه به یاد می آورند و... . پس از آن خوان که ظاهراً در بازداشتگاه است , ماجرای آشناییش با مقتول و شرح وقایعی که منتهی به قتل می گردد را بیان می کند. او هنرمندی منزوی و خودمحور است ,...
-
داستانی کوتاه و صوتی از جی.دی.سلینجر
یکشنبه 29 خردادماه سال 1390 15:54
میخواهم قلقش بیاید دستم ! این داستان را در فضای مجازی دیدم و خوشم آمد و خواندمش. مترجم آن آقای علی شیعه علی هستند.روی همین لینک کلیک کنید و الی آخر! (روی عنوان کلیک کنید) * پ ن: بعد از کتاب ساباتو و طاهر بن جلون و فیلیپ کی.دیک کتابی که خواهم خواند را از بین این کتابها انتخاب کنید: الف) من گنجشک نیستم مصطفی مستور ب)...
-
ناتور دشت جی دی سلینجر
پنجشنبه 26 خردادماه سال 1390 14:37
هولدن کالفیلد نوجوان 17 ساله ایست که خاطرات سال گذشته خود را , یعنی زمانی که از مدرسه اخراج شده است را تعریف می کند. او به خاطر این که در چهار درس از پنج درس خود نمره قبولی نگرفته است اخراج می شود و نامه اخراجش تا چند روز دیگر به دست پدر و مادرش می رسد. او تصمیم می گیرد که در این فاصله از مدرسه شبانه روزی خارج شود و...
-
عجب حکایتی شده ایم!
دوشنبه 23 خردادماه سال 1390 13:13
یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود ... ای بابا اتفاقاً همه دور هم جمع هستند ولی ظاهراً اونی که همیشه می گفتند بوده و هست , نیست بی خیال دوز بالای خماری خودم رو گردن هرچیزی نیاندازم بهتره فقط خودم رو که در آینه می بینم و دور و برم را , یاد اون دیالوگ علی حاتمی در هزاردستان می افتم: "جماعت خواب ، اجتماع خواب...
-
داستان کوتاه صوتی
یکشنبه 22 خردادماه سال 1390 16:38
قدیمی ها می گفتند گز نکرده پاره نکنید , حرف درستی می زدند. گفتن همین حرف و ضرب المثل شدن آن نشان می دهد که در همان زمان های قدیم هم ایرانی ها چی؟ گز نکره پاره می کردند. و حالا هم طبیعیست که همینگونه باشیم و آش همان آش باشد و کاسه همان کاسه... حالا منظورم دقیقاً این نیست که پروژه داستان کوتاه صوتی خیلی سخت است و فلان و...
-
آناکارنینا (قسمت دوم) لئو تولستوی
چهارشنبه 18 خردادماه سال 1390 22:12
قسمت دوم ... پتروفسکی که پنج میلیون ثروت را بر باد داده بود درست مثل سابق زندگی می کرد و حتی رییس دارایی بود و بیست هزار روبل حقوق می گرفت ... * حق با پاپاست که می گوید وقتی ما بچه بودیم یک نوع افراط و تفریط در کار بود ; ما را در اتاقهای بالاخانه نگه می داشتند اما والدین در اتاق وسیع مجلل زندگی می کردند. حالا برعکس...
-
آناکارنینا (قسمت اول) لئو تولستوی
دوشنبه 16 خردادماه سال 1390 20:12
قسمت اول تمام خانواده های خوشبخت شبیه یکدیگرند , اما هر خانواده بدبختی به شکل خاص خود بدبخت است. استپان ابلونسکی و همسرش داریا که از طبقه اشراف مسکو هستند به دلیل آشکار شدن خیانت مرد به زن دچار مشکل شده اند. آنا کارنینا خواهر استپان است که در سن پترزبورگ زندگی می کند و همسرش شخص بانفوذی است. آنا به مسکو می آید و آن دو...
-
زبان قاصر است
پنجشنبه 12 خردادماه سال 1390 03:52
زمانی که در حال گذراندن ایام خدمت نظام وظیفه بودیم در پادگان مربوطه یک تیمسار فرمانده لشگر داشتیم که وقتی می رفت پشت تریبون و فکش گرم می شد و می خواست به امر شریف پاچه خواری بپردازد قبلش می گفت "زبان قاصر است" و بعد با همین زبان قاصر می رفت سراغ مکان های مربوطه و ... حالا از تصور یک تیمسار با زبان قاصر خارج...
-
او هم رفت
چهارشنبه 11 خردادماه سال 1390 02:01
نمی دونم چه بنویسم... احتمالاً نوشتنی ها , نوشته و شاید خواندنی ها خوانده شود ... خاطرات بازگو می شود و ... چندی بعد به مدد حافظه تاریخی مثال زدنی مان ... لعنت به من ........... به هر حال حتماً گفته خواهد شد که در جایی موسوم به ایران , شخصی موسوم به عزت ا... سحابی که سالهای زیادی رو در جایی موسوم به زندان گذروند و در...
-
کفشهای شیطان را نپوش احمد غلامی
یکشنبه 8 خردادماه سال 1390 06:31
این کتاب از سه داستان نسبتاً بلند تشکیل شده است: 1- کفشهای شیطان را نپوش :پویان فرد محوری داستان دارای شخصیتی پیچیده است. متاهل است و در عین حال با کارمندش آذر که دختری غیر مذهبیست سر و سری دارد و در پی آن است که منشی شرکت , نیلوفر که دختری مذهبی است را نیز به تور بیاندازد. باید آن قدر سرد و گرمش کرد تا مقاومتش بشکند....
-
سالگرد وبلاگ
دوشنبه 2 خردادماه سال 1390 15:35
یک سال گذشت! اصلاً هم مثل برق وباد نگذشت! کندتر از حد معمول هم نگذشت... کاری به نسبیت زمان و موهای قشنگ انیشتین ندارم , گذر زمان مثل همیشه بود. امممما ! شرایط به گونه ای بود که آدم حس می کرد دارد یک سیگار با کیفیت می کشد و آنقدر حال می کند که مدام میاد جلوی دوربین و خواهش می کند فقط وقتش را زیادتر کنید. بد آموزی...
-
تنهایی پر هیاهو بهومیل هرابال
پنجشنبه 29 اردیبهشتماه سال 1390 13:42
هانتا کارگر روشنفکری است که به مدت 35 سال در کار بسته بندی کاغذهای باطله برای ارسال به کارخانه بازیافت است. کار او در زیرزمینی نمناک که در آن یک دستگاه پرس جهت فشرده سازی این کاغذهاست انجام می شود. کاغذهای باطله از دریچه ای تعبیه شده روی سقف زیرزمین به داخل ریخته می شود. این کاغذها شامل انواع و اقسام کاغذ و از جمله...
-
خوشه های خشم جان اشتین بک
شنبه 24 اردیبهشتماه سال 1390 17:02
سال های آخر دهه بیست میلادی در آمریکا , سال هایی است که با بحران اقتصادی شناخته می شود. "توم جاد" جوانی است که در نزاعی جمعی و در حالت مستی مرتکب قتل شده است و حالا بعد از چهار سال حبس , از زندان آزاد شده است و در حال بازگشت به خانه است. اما شرایط در این مدت تغییر کرده است. کشاورزان به دلیل چند خشکسالی پشت...
-
استخوان خوک و دست های جذامی مصطفی مستور
دوشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1390 19:12
به خدا سوگند که دنیای شما در نزد من پست تر و حقیرتر است از استخوان خوکی در دست جذامی . (امام علی بن ابی طالب) این داستان بلند یا رمان کوتاه , برش هایی از زندگی ساکنین 7 واحد از آپارتمان های برجی در تهران است. ساکنین این هفت واحد هر کدام درگیری ها و دغدغه های خود را دارند و طبیعتاً با یکدیگر بیگانه اند و فقط به صورت...
-
معرفی کتاب (معرفی رمان)
چهارشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1390 10:13
می خواستم وقتی بیلان یک ساله کتاب خوانی خودمو در سالگرد وبلاگ بنویسم یک طبقه بندی و رتبه بندی انجام بدهم . اما دیدم ایام نمایشگاه است و شاید بهتر باشد الان این کار را بکنم بلکه دوستان به عنوان یک گزینه روی برخی از آنها فکر کنند. پس لیستی که در ادامه خواهم نوشت از بین رمان هایی است که سال پیش خوانده ام و مطلبی که در...
-
آبروی از دست رفته کاترینا بلوم هاینریش بل
یکشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1390 14:43
افراد و اتفاقات این داستان همگی تخیلی هستند. اگر آن چه نگاشته شده با شیوه عمل روزنامه نگاران روزنامه بیلد Bild شباهت دارد , عمدی یا اتفاقی نیست بلکه اجتناب ناپذیر است. کاترینا بلوم زن جوان مطلقه ایست که با انضباط و برنامه ریزی صحیح در زمینه کاری خود (خدمتکاری منزل و امور مهمانی) توانسته است موفقیت های خوبی به دست...
-
آن گوشه دنج سمت چپ مهدی ربی
چهارشنبه 7 اردیبهشتماه سال 1390 22:52
هر حکایت دارد آغازی و انجامی جز حدیث رنج انسان , غربت انسان (اخوان ثالث) " آن گوشه دنج سمت چپ" مجموعه ای است از 13 داستان کوتاه , که اولین نوشته های نویسنده جوان خوزستانی مهدی ربی است. سال گذشته نیز مجموعه "برو ولگردی کن رفیق" از این نویسنده منتشر شد. درونمایه اکثر داستان ها , عشق و حواشی مرتبط با...
-
نمایشگاه کتاب نزدیک است.
یکشنبه 4 اردیبهشتماه سال 1390 13:00
ایام نمایشگاه کتاب نزدیک است و فرصتی است که لحظاتی احساس کنیم سرانه مطالعه در ایران بسیار زیاد است! لحظاتی که از هجوم فرهنگ دوستانه ملت به سوی سالن ها و غرفه ها اشک شوق بر چشمانمان حلقه می زند! فرصتی است که بر خود ببالیم از جایگاه رفیع کتاب در زندگی خودمان! از آن طرف هم فرصتی استثنایی است که از کثرت چاپ های گوناگون...
-
عشق در زمان وبا گابریل گارسیا مارکز
دوشنبه 29 فروردینماه سال 1390 23:58
"عشق در زمان وبا" یکی از عاشقانه های معروف جهان رمان است. فلورنتینو , جوانی لاغر اندام و نحیف از خانواده ای متوسط است. او فرزند نامشروع مردی است که صاحب یک شرکت کشتیرانی است. او در کودکی پدرش را از دست داده است و با مادرش که مغازه ای خرازی دارد زندگی می کند. در جوانی در تلگرافخانه مشغول کار می شود و ووقتی...
-
مرشد و مارگریتا(۲) میخائیل بولگاکوف
پنجشنبه 25 فروردینماه سال 1390 05:21
قسمت دوم ...انسان خودش بر سرنوشت خودش حاکم است. خارجی ] شیطان [ به آرامی جواب داد: ببخشید ولی برای آن که بتوان حاکم بود باید حداقل برای دوره معقولی از آینده , برنامه دقیقی در دست داشت. پس جسارتاً می پرسم که انسان چطور می تواند بر سرنوشت خود حاکم باشد در حالیکه نه تنها قادر به تدوین برنامه ای برای مدتی به کوتاهی مثلاً...
-
مرشد و مارگریتا (۱) میخائیل بولگاکوف
یکشنبه 21 فروردینماه سال 1390 05:37
-
سال جدید و از هر دری سخنی برای شروع
سهشنبه 16 فروردینماه سال 1390 13:10
1- تقریباً بیست روزی در مورد کارم و شرایط کاری فکر کردم. جراحی غده سرطانی (منظور مشکلات کاری است ها!) که قبلاً صحبتش را کرده بودم , نتیجه نداد و بهبود چندانی حاصل نشد. حالا به این نتیجه رسیدم که عضو مورد نظر را قطع کنم! امروز استارت این کار را زدم....جهادی است در نوع خودش و کاملاً انرژی بر ... هم اکنون در انتظار انرژی...